آي من به قربان همان ديزي سنگي سابق بروم که يادش به خير!...هم آب و گوشت و نخود و لوبياش مال خودمان بود، هم خود ظرف ديزي قربانش بروم از سنگهاي کشور خودمان بود. اگر مختصر اشکالي هم در ديزيهاي خوش ديزاين سابق بود فقط در همين حد بود که اگر گاهي ناغافل درش باز ميماند، ممکن بود برخي گربهها حيا را فراموش کنند و آدم مجبور شود از آنها سؤال کند که در ديزي باز است، حياي گربه کجا رفته است؟....
اعتراض يک گربه: در حالي که بعضيها شتر را با بارش قورت ميدهند، آن وقت شما فقط بلديد که سر يک ديزي ناقابل به ما گير بدهيد؟!
از وقتي که اين غذاهاي غربي معروف به «فست فود» وارد سفره ايرانيها شد،وضع معده و ساير جهاز هاضمه نسل امروز را به هم ريخت. آزمايشگاه هم تأييد ميکند. الآن اکثر پزشکان و کارشناسان علوم تغذيه و بهداشت، ملت را از زياده روي در مصرف انواع فست فود، از قبيل پيتزا و ساندويچ و لازانيا و امثالهم برحذر ميدارند و آنها را باعث و باني هزار و يک درد و مرض پيدا و ناپيدا ميدانند.
بيت مجعول:
در کوي فست فودان، ما را گذر ندادند
گر تو نميپسندي، تغيير ده غذا را!
اظهار مسرت: خوشحاليم که لااقل وزارت ارشاد در حوزه خودش اقدام به ممنوعکردن فست فود کرد. همين امروز از قول مديرکل دفتر تبليغات و اطلاع رساني وزارت ارشاد اطلاع پيدا کرديم که به منظور صيانت از زبان و ادب فارسي و ممنوعيت به کارگيري اسامي و عناوين بيگانه در تابلوها، از امروز به بعد، استفاده از واژه «فست فود» توسط واحدهاي صنفي و به خصوص اغذيهفروشيها ممنوع است و با کساني که تمکين نکنند، برخورد شديداللحن به عمل خواهد آمد. چرا که به عمل کار برآيد، به سخنراني نيست.
واژههاي جايگزين: حالا که استفاده از عبارت غربي و مزخرف «فست فود» ممنوع ميباشد و اين البته اقدام خوب و لازمي ميباشد و اين يک مشکل ملت هم به سلامتي حل خواهد شد؛ اگرچه خود عزيزان ارشادي بايد واژههاي پيشنهادي جايگزين را اعلام ميکردند که اگر ما امشب خواستيم يک غذاي فستفودي سفارش بدهيم، بدانيم که چطوري بايد سفارش بدهيم که نه خداي نخواسته خلاف نص صريح قانون عمل کرده باشيم و نه خداي نکرده به زبان شيرين فارسي ضربه مهلکي وارد کرده باشيم؛ واژگان پيشنهادي زير را به ترتيب اولويت استفاده اعلام ميداريم.
1ـ هست فوت: اين هر دو کلمه کاملاً فارسي سره بوده و از نظر وزن و آهنگ نيز با فست فود قرابت بيشتري دارد. هست فوت، يعني تا فوت کني، غذا روي ميزت هست. سرعت تهيه هست فود ميتواند با تعداد فوتها درجهبندي شود. يک فوت، دو فوت، سه فوت،......و الي آخر.
2ـ سريع السير: چون سرعت تهيه غذاهاي فست فودي بيشتر و تندتر از امثال ديزي و کله پاچه و ساير غذاهاي سنتي است؛ اطلاق عبارت سريعالسير به اين گونه غذايا (!) ميتواند رساننده معنا و منظور باشد. وزارت راه، قطارهاي شرکت رجاء را همين طوري تقسيم بندي کرده است.
3ـ بخر و بخور: در حوزه البسه، به پارهاي لباسها که اتو نميخواهند، اصطلاحاً «بشور و بپوش» ميگويند. عين همين عبارت را ميتوان در مورد غذاهاي فست فودي به کار برد. بسياري از فستفوديها را همانجا سرپايي ميخورند، يک نوشابه گازدار هم روش. ماشالا به چشم و ابروش!
4ـ راحتالحلقوم: اگرچه اين اصطلاح از بيخ عربي است، اما باز بهتر از يک اصطلاح بيگانه است. با فرهنگ و زبان محاورهاي ما هم بيگانه نيست. به خيلي چيزها ميگوييم راحتالحلقوم. مثل پول بيتالمال که بعضي مفسدان اقتصادي، به راحتي هلو از گلو ميدهند پايين. بدون آن که صداي قورت داد نشان را بشنويد.
5 ـ سريعانه: وقتي که به کامپيوتر رايانه گفته ميشود و به سوبسيد يارانه و به ترمينال پايانه و... همه جا هم بحمدالله اين اسامي و عبارات جا افتاده و امروز اگر کسي بگويد کامپيوتر، همه به او ميخندند؛ پيشنهاد ميشود که به عوض فست فود نيز «سريعانه» گفته شود ببينيم چي ميشود.
6 ـ غذا قورتکي: چون غذاهاي فست فودي را سريع قورت ميدهند و هم تهيه آن راحتتر و مواد آن آمادهتر است و هم هيچ خاصيتي ندارد، جز چاق کردن آدمها؛ فلذا اصطلاح غذا قورتکي نيز پيشنهاد آخر ماست. عين کش لقمه خدا بيامرز که به جاي پيتزا توسط فرهنگستان زبان فارسي اختراع شد و چقدر هم رايج شد. منتهي هيچکس فکري به حال جاي استفاده از کش لقمه نکرد.
خبر فوري: خوشبختانه در آخرين لحظات کتابت اين مطلب، مطلع شديم که ظاهراً فرهنگستان زبان و ادب فارسي، در يک واکنش سريع به اعلام ممنوعيت استعمال عبارت بيگانه و نامأنوس «فست فود» از سوي وزارت ارشاد، عبارت خوشتراش «غذاي فوري» را به عنوان جايگزين پيشنهاد کرده است که به نظر ما جاي آفرين و احسنت دارد. فقط کاش کمي زودتر جنبيده بودند که ما اين قدر فسفر تلف نکنيم. به نظر راقم اين سطور، با عنايت به مضرات انواع و اقسام غذاي فوري(فست فود سابق!)، شايد بد نبود که واژ? «فوتي» را هم به ادام? اين اسم پيشنهادي اضافه مي کردند:
«غذاي فوري ــ فوتي»!
اعتراض يک گربه: در حالي که بعضيها شتر را با بارش قورت ميدهند، آن وقت شما فقط بلديد که سر يک ديزي ناقابل به ما گير بدهيد؟!
از وقتي که اين غذاهاي غربي معروف به «فست فود» وارد سفره ايرانيها شد،وضع معده و ساير جهاز هاضمه نسل امروز را به هم ريخت. آزمايشگاه هم تأييد ميکند. الآن اکثر پزشکان و کارشناسان علوم تغذيه و بهداشت، ملت را از زياده روي در مصرف انواع فست فود، از قبيل پيتزا و ساندويچ و لازانيا و امثالهم برحذر ميدارند و آنها را باعث و باني هزار و يک درد و مرض پيدا و ناپيدا ميدانند.
بيت مجعول:
در کوي فست فودان، ما را گذر ندادند
گر تو نميپسندي، تغيير ده غذا را!
اظهار مسرت: خوشحاليم که لااقل وزارت ارشاد در حوزه خودش اقدام به ممنوعکردن فست فود کرد. همين امروز از قول مديرکل دفتر تبليغات و اطلاع رساني وزارت ارشاد اطلاع پيدا کرديم که به منظور صيانت از زبان و ادب فارسي و ممنوعيت به کارگيري اسامي و عناوين بيگانه در تابلوها، از امروز به بعد، استفاده از واژه «فست فود» توسط واحدهاي صنفي و به خصوص اغذيهفروشيها ممنوع است و با کساني که تمکين نکنند، برخورد شديداللحن به عمل خواهد آمد. چرا که به عمل کار برآيد، به سخنراني نيست.
واژههاي جايگزين: حالا که استفاده از عبارت غربي و مزخرف «فست فود» ممنوع ميباشد و اين البته اقدام خوب و لازمي ميباشد و اين يک مشکل ملت هم به سلامتي حل خواهد شد؛ اگرچه خود عزيزان ارشادي بايد واژههاي پيشنهادي جايگزين را اعلام ميکردند که اگر ما امشب خواستيم يک غذاي فستفودي سفارش بدهيم، بدانيم که چطوري بايد سفارش بدهيم که نه خداي نخواسته خلاف نص صريح قانون عمل کرده باشيم و نه خداي نکرده به زبان شيرين فارسي ضربه مهلکي وارد کرده باشيم؛ واژگان پيشنهادي زير را به ترتيب اولويت استفاده اعلام ميداريم.
1ـ هست فوت: اين هر دو کلمه کاملاً فارسي سره بوده و از نظر وزن و آهنگ نيز با فست فود قرابت بيشتري دارد. هست فوت، يعني تا فوت کني، غذا روي ميزت هست. سرعت تهيه هست فود ميتواند با تعداد فوتها درجهبندي شود. يک فوت، دو فوت، سه فوت،......و الي آخر.
2ـ سريع السير: چون سرعت تهيه غذاهاي فست فودي بيشتر و تندتر از امثال ديزي و کله پاچه و ساير غذاهاي سنتي است؛ اطلاق عبارت سريعالسير به اين گونه غذايا (!) ميتواند رساننده معنا و منظور باشد. وزارت راه، قطارهاي شرکت رجاء را همين طوري تقسيم بندي کرده است.
3ـ بخر و بخور: در حوزه البسه، به پارهاي لباسها که اتو نميخواهند، اصطلاحاً «بشور و بپوش» ميگويند. عين همين عبارت را ميتوان در مورد غذاهاي فست فودي به کار برد. بسياري از فستفوديها را همانجا سرپايي ميخورند، يک نوشابه گازدار هم روش. ماشالا به چشم و ابروش!
4ـ راحتالحلقوم: اگرچه اين اصطلاح از بيخ عربي است، اما باز بهتر از يک اصطلاح بيگانه است. با فرهنگ و زبان محاورهاي ما هم بيگانه نيست. به خيلي چيزها ميگوييم راحتالحلقوم. مثل پول بيتالمال که بعضي مفسدان اقتصادي، به راحتي هلو از گلو ميدهند پايين. بدون آن که صداي قورت داد نشان را بشنويد.
5 ـ سريعانه: وقتي که به کامپيوتر رايانه گفته ميشود و به سوبسيد يارانه و به ترمينال پايانه و... همه جا هم بحمدالله اين اسامي و عبارات جا افتاده و امروز اگر کسي بگويد کامپيوتر، همه به او ميخندند؛ پيشنهاد ميشود که به عوض فست فود نيز «سريعانه» گفته شود ببينيم چي ميشود.
6 ـ غذا قورتکي: چون غذاهاي فست فودي را سريع قورت ميدهند و هم تهيه آن راحتتر و مواد آن آمادهتر است و هم هيچ خاصيتي ندارد، جز چاق کردن آدمها؛ فلذا اصطلاح غذا قورتکي نيز پيشنهاد آخر ماست. عين کش لقمه خدا بيامرز که به جاي پيتزا توسط فرهنگستان زبان فارسي اختراع شد و چقدر هم رايج شد. منتهي هيچکس فکري به حال جاي استفاده از کش لقمه نکرد.
خبر فوري: خوشبختانه در آخرين لحظات کتابت اين مطلب، مطلع شديم که ظاهراً فرهنگستان زبان و ادب فارسي، در يک واکنش سريع به اعلام ممنوعيت استعمال عبارت بيگانه و نامأنوس «فست فود» از سوي وزارت ارشاد، عبارت خوشتراش «غذاي فوري» را به عنوان جايگزين پيشنهاد کرده است که به نظر ما جاي آفرين و احسنت دارد. فقط کاش کمي زودتر جنبيده بودند که ما اين قدر فسفر تلف نکنيم. به نظر راقم اين سطور، با عنايت به مضرات انواع و اقسام غذاي فوري(فست فود سابق!)، شايد بد نبود که واژ? «فوتي» را هم به ادام? اين اسم پيشنهادي اضافه مي کردند:
«غذاي فوري ــ فوتي»!