نمایش های تراژیک در سده ششم پیش از میلاد پیدا شد. می توان پیشینه ی این گونه نمایش ها را سرودهای ساده ای دانست که روستاییان یونانی معمولا" در جشن های خدایان می خواندند. در جشنواره بهاری دیونوسوس ، خدای سرسبزی و زندگی ؛ آواز خوانان در جریان نمایش پوست بز بر تن می کردند، صورتک به چهره می گذاشتند ، قدم می زدند و ماجرای مرگ و رستاخیز خدایان را با آواز بیان می کردند.رهبر هماوازان برای سرگرم کردن تماشاگران ، گاه به گاه نمایش پانتومیم اجرا می کرد و برای بازی کردن نقش های گوناگون ، صورتک را تغییر می داد. پیسیستراتوس جبار ، این گونه نمایش ها را در آتن رواج داد و جشنواره بهاری دیونوسوس به سرعت به نمایش های تراژیک تبدیل شد. نمایش ها سه بخشی و زمان اجرای آن ها روز بود ، چون نورپردازی صحنه در شب امکان نداشت . هماوازان در محوطه ای نیم دایره برنامه اجرا می کردند و تماشاگران در سراشیب تپه می نشستند. چون جشنواره ها با استقبال مردم رو به رو شد ، برای نمایش تدابیر صوری بیشتری به کار گرفته شد. نمایشگاه گرد و مشهور یونانی ( آمفی تئاتر) از جمله این تدابیر بود . سراشیب آسوده جای تپه ها ، جای خود را به نمایشگاه پله پله ی نعل وار داد که نشیمن گاه ها یش از سنگ مرمر بود . برای هنر دوستان ثروتمند ، در ردیف های پایین صندلی های تک نفره می چیدند. راهروهای گرد پیرامون محل نیم دایره شکل و مسطح را " ارکستر " می نامیدند. هماوازان در دو سوی نیم دایره قرار می گرفتند و رقص در وسط آن محل اجرا می شد . در قطر دایره نمایشگاه ، جای بلندی قرار داشت که پشتش به دیوار سنگی بود. این جایگاه را اسکینی ( صحنه ) می نامیدندکه هم کار پشت صحنه را می کرد و هم محلی بود که از آن جا در باره ی پیشرفت نمایش توضیح می دادند. اسکینی ، که به سر در پرستش گاه ها یا کاخ ها شبیه بود ، دو بال داشت و سه یا پنج در به آن باز می شد . صحنه نمایش گاه های یونانی مانند صحنه تئاتر های امروزی سقف و پرده و ابزارهای ماشینی نداشت . تنها ابزار مکانیکی ، جرثقیل یا میخانی بود که برای آوردن خدایان و خدا بانوها روی صحنه و برداشتن آن ها از روی صحنه به کار می رفت ، آن هم تنها در مواقعی که متن نمایشنامه مداخله خداوند را لازم می دانست . با الهام از این سنت تئاتری ، زندان رومی اصطلاح " خدای ماشین آورده " را برای مسایلی ساختند که راه حل آن ها بستگی به مداخله ی خدایان دارد .
آیسخولوس (آشیل در گذشته به سال 456 پیش از میلاد) نخستین شاعر از شاعران بزرگ تراژدی نویس بود که تا اندازه ای به اسلوب هومری می نوشت . مفاهیم اخلاقی عصر باستان در اندیشه های وی باز تابیده است . او در نمایشنامه نویسی توانایی بسیاری داشت . به ویژه در تصویر کردن چهره ی زنانی چون آتوسا و کلوتمنسترا پر استعداد بود . از لحاظ دینی محافظه کار بود. خدایان را به گونه ای تصویر کرده است که مردگان را موءاخذه می کنند و به آن ها کیفر شایسته می دهند. آیسخولوس معتقد بود کردار خدایان بر پایه ی تقدیر است و جامعه ی انسانی باید با قانون و عدالت نظم و نسق پیدا کند. او در جنگ های آشوب خیز یونان و ایران می زیست و عشق خود را به گونه ی ستایش بر انگیزی در کتاب ایرانیان نشان داده و پیروزی سالامیس را در آن کتاب روایت کرده است . .