واژه ی ارزش ، یکی از واژگانی است که دارای غنی ترین ، پیچیده ترین و مشکل ترین معناهاست . فرهنگ واژگان فلسفی لالاند ، چهار معنای متمایز در ارتباط با چهار ویژگی اشیاء برای آن می یابد:
الف ) اینکه تا چه حد این اشیاء مورد علاقه و مطلوب فرد و یا حسب المعمول ، گروهی از افراد معین هستند.
ب) اینکه تا چه حد این اشیاء ، شایستگی تحسین و مطلوبیت را دارا هستند.
ج ) اینکه تا چه حد ، هدفی را بر می آورند .
د) اینکه در گروهی خاص و زمانی ویژه ، در برابر این اشیاء ، چه مقدار کالایی که معیار سنجش ارزش به حساب می آید ، داده می شود.
هرچند در این تعاریف ، کیفیت اشیاء مطرح است ، ولی کیفیت خاص آنان نه به خودی خود ، بلکه آن طور که افراد آنان را با توجه به منافعی که در آنان می بینند و ارزیابی می کنند ، تعیین کننده ی ارزش است .
در واقع ؛ ارزش میزان توانایی یک شی ء ( چیز ، اندیشه یا شخص ) در ار ضای یک میل ، یک نیاز ، یک تمنای انسان است . پس ، اساس ارزش را باید در اندیشه های انسانی جستجو کرد که نفع ( ارزش) یک شیء خارجی را مورد ارزیابی قرار می دهد.
گونه های بسیاری از ارزش ها را می توان تمیز داد که اهم آنان ، بدین شرح اند :
- ارزش ها ی اقتصادی
- ارزش ها ی حقوقی که به طور کلی قانون مشخص کننده ی آنان است و شامل قواعدی است که در جهت سازمان و کنترل روابط بین انسان ها تمهید شده و پذیرفته شده اند.
- ارزش های اخلاقی یا مربوط به علم اخلاق در سطح شخصی و اجتماعی
- ارزش های سیاسی ، که با خدمت به جامعه در جهت تامین رفاه مادی و شیوه های تحقق این هدف ، در ارتباط هستند
- ارزش های فرهنگی ؛ یعنی تمامی ارزش هایی که ارزش گذاری بر انسان ها را در سطح و از دیدگاه فرهنگی ، تحقق می بخشند. این ارزش ها با تشکل حیات انسانی از جهات گوناگون ، نظیر حیات ادبی ، علمی ، فنی و هنری ارتباط می یابند.
- ارزش های دینی که با معنای تام هستی و والاترین اهداف آن ارتباط می یابند و با اعمال بلند مرتبت ترین قرایح اندیشه و در روابط بین انسان و خداوند ، شکل می پذیرند.