[You must be registered and logged in to see this image.]
عصر امام خمینی
امام خمینی(ره) پیامبر تازهای نبود، اما او از یادآوران بود، از مخاطبان «انما انت مذکر» که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد و پس از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی میگذشت، چونان اسلاف خویش - از ابراهیم و اسماعیل تا محمد(ص) - دورهای از جاهلیت را شکست و عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد، این عصر تازه را باید «عصر امام خمینی» نام نهاد. چنان که حق آن بود که اعصار پیشین را نیز به انبیا و اوصیا و یادآوران دیگر انتساب میدادند و مردمان همواره چنین کردهاند؛ اما تاریخنویسان نه !!! *
حکومتهای مستقل
و اما چرا انقلابهای دیگری که در قرون جدید وقوع یافتهاند نتوانستهاند آنچنان که باید بر استقلال خود پای فشارند و حکومتهای مستقلی مبتنی بر ارزشهای انقلابی خویش تاسیس کنند؟ بخشی از جواب مسلماً به این حقیقت بر میگردد که هیچ تفکری جز اسلام ناب محمد(ص) نمیتواند به معنای کامل لفظ، مستقل و غیر وابسته باشد و مصداق لاشرقیه و لاغربیه ... و انقلابهایی که در دوره جدید وقوع یافتهاند، اگرچه بعضاً از نوع ناسیونالیسم رنگ پذیرفته از دین منشأ گرفتهاند، اما نه این چنین است که بتوان آنها را به طور مطلق «انقلاب دینی» یا «انقلاب اسلامی» دانست. بخش دیگری از جواب را نیز باید در رهبری پیامبرانه حضرت امام(ره) جست و جو کرد که جز در تاریخ صدر اول اسلام هرگز نظیری نداشته است. *
گرداب شیطان
... از میان عواملی که ما را تا به امروز از خطر لغزیدن در گرداب شیطان محفوظ داشتهاند، دو عامل، یکی درونی و دیگری بیرونی، بیشتر از سایرین دارای اهمیت هستند:
1. رهبری حضرت امام خمینی(ره) : معرف کامل و شامل حضرت ایشان نسبت به اسلام، حتیالمقدور نقص عدم تدوین اصول را جبران میکرد و اجازه نمیداد که این معضل اساسی خود را نمایان سازد. ما اصول مدونی در زمینه فلسفه سیاسی اسلام، سیاست خارجی و داخلی و دیگر علوم انسانی از اقتصاد گرفته تا جامعهشناسی نداشتهایم ؛ ما اصول مدونی در نظام حکومتی اسلام ، وظایف و اختیارات مقام ولایت و حدود آن ، نسبت آن با قوای سهگانه و دیگر اجزا و نسبت اجزا با یکدیگر و با کل نظام... نداشتهایم ؛ و قس علی هذا .
حضرت امام(ره) خود همه راه را به تنهایی پیموده بود و حالا بازگشته بود تا امت را نیز با خود به معراج برد ؛ او سالهای سال در چگونگی تشکیل حکومت اسلامی در قرن بیستم اندیشیده بود، قابلیت را سنجیده بوده، فطرت ناس را شناخته بود... و به امدادهای غیبی پشتیبان انسانهای مجاهد و متقی و مرتضی و متوکل امیدی بحق بسته بود. حضرت امام(ره) در شیوه حکومت، بر سیره و سنت اجداد طاهرین خویش باقی بود و کار را بر قابلیتها و عقل و اختیار اصحاب و امت خویش استوار کرده بود و هرگز آنان را به مالایطاق تکلیف نمیفرمود ؛ اگر نه ، منظر حرکت تاریخی ما به تفصیل در برابر ابصار قلوب ایشان گشوده بود.
2. جنگ تحمیلی: جنگی با این وسعت که بر ما تحمیل شد هرگز اجازه نداد که اتوپیای توسعه یافتگی افق آرمانی حرکت ما را بپوشاند و اگرچه جنگ فقط یک عامل بیرونی است و نمیتواند در عرض عامل رهبری حضرت امام(ره) قرار گیرد، اما به هر تقدیر، نباید که ضرورتهای تاریخی را از نظر دور داشت. *
بعد از ارتحال حضرت امام(ره)
بعد از ارتحال حضرت امام(ره) و تمام شدن جنگ و آغاز دوران بازسازی ، ما اکنون در وضع تاریخی خاصی قرار گرفتهایم که کاملاً بیسابقه است. کسی در ضرورت و وجوب ادامه راهی که حضرت امام(ره) آغاز فرمودهاند تردیدی ندارد ، اما هر چه هست، در غیاب وجود مبارک ایشان اگر چه شاگردان پرورده مکتب او ، خصوصاً رهبری معظم انقلاب آیتالله خامنهای ، مفسران صدیقی برای راه امام(ره) هستند. اما به هر تقدیر، ما ناچار هستیم که به تحریرات و تقریرات و سیره عملی منقول از ایشان اکتفا کنیم و روی پای خود بایستیم. عامل بیرونی جنگ نیز دیگر وجود ندارد و ما پای در دوران بازسازی نهادهایم. *
توسعه اقتصادی
مردم ما از امام فقید آموخته اند که ما برای توسعه اقتصادی انقلاب نکرده ایم ، و اینها !!! می نویسند که هدف همه تحولات بزرگ اجنماعی دستیابی به توسعه اقتصادی است . *
-------------------------------------------------
دوستان علاقمند به پیگیری نظرات ارزشمند و یافته های گرانبهای شهید آقا مربضی آوینی از اندیشه ناب امام راحل به قسمت موضوعات این وبلاگ مراخعه و با انتخاب " [You must be registered and logged in to see this link.] " با نگاه جدید و رو به فردای این شهید ، روشنفکر دینی آشنا شوید که این شهید دری ذی قیمت که در دریای اندیشه انقلابی و مردمی امام عزیز تربیت و پرورش بافته است ...
* آغازی بر یک پایان ص ١٨/٢۴/٢۶/٣٩/٣١
عصر امام خمینی
امام خمینی(ره) پیامبر تازهای نبود، اما او از یادآوران بود، از مخاطبان «انما انت مذکر» که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد و پس از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی میگذشت، چونان اسلاف خویش - از ابراهیم و اسماعیل تا محمد(ص) - دورهای از جاهلیت را شکست و عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد، این عصر تازه را باید «عصر امام خمینی» نام نهاد. چنان که حق آن بود که اعصار پیشین را نیز به انبیا و اوصیا و یادآوران دیگر انتساب میدادند و مردمان همواره چنین کردهاند؛ اما تاریخنویسان نه !!! *
حکومتهای مستقل
و اما چرا انقلابهای دیگری که در قرون جدید وقوع یافتهاند نتوانستهاند آنچنان که باید بر استقلال خود پای فشارند و حکومتهای مستقلی مبتنی بر ارزشهای انقلابی خویش تاسیس کنند؟ بخشی از جواب مسلماً به این حقیقت بر میگردد که هیچ تفکری جز اسلام ناب محمد(ص) نمیتواند به معنای کامل لفظ، مستقل و غیر وابسته باشد و مصداق لاشرقیه و لاغربیه ... و انقلابهایی که در دوره جدید وقوع یافتهاند، اگرچه بعضاً از نوع ناسیونالیسم رنگ پذیرفته از دین منشأ گرفتهاند، اما نه این چنین است که بتوان آنها را به طور مطلق «انقلاب دینی» یا «انقلاب اسلامی» دانست. بخش دیگری از جواب را نیز باید در رهبری پیامبرانه حضرت امام(ره) جست و جو کرد که جز در تاریخ صدر اول اسلام هرگز نظیری نداشته است. *
گرداب شیطان
... از میان عواملی که ما را تا به امروز از خطر لغزیدن در گرداب شیطان محفوظ داشتهاند، دو عامل، یکی درونی و دیگری بیرونی، بیشتر از سایرین دارای اهمیت هستند:
1. رهبری حضرت امام خمینی(ره) : معرف کامل و شامل حضرت ایشان نسبت به اسلام، حتیالمقدور نقص عدم تدوین اصول را جبران میکرد و اجازه نمیداد که این معضل اساسی خود را نمایان سازد. ما اصول مدونی در زمینه فلسفه سیاسی اسلام، سیاست خارجی و داخلی و دیگر علوم انسانی از اقتصاد گرفته تا جامعهشناسی نداشتهایم ؛ ما اصول مدونی در نظام حکومتی اسلام ، وظایف و اختیارات مقام ولایت و حدود آن ، نسبت آن با قوای سهگانه و دیگر اجزا و نسبت اجزا با یکدیگر و با کل نظام... نداشتهایم ؛ و قس علی هذا .
حضرت امام(ره) خود همه راه را به تنهایی پیموده بود و حالا بازگشته بود تا امت را نیز با خود به معراج برد ؛ او سالهای سال در چگونگی تشکیل حکومت اسلامی در قرن بیستم اندیشیده بود، قابلیت را سنجیده بوده، فطرت ناس را شناخته بود... و به امدادهای غیبی پشتیبان انسانهای مجاهد و متقی و مرتضی و متوکل امیدی بحق بسته بود. حضرت امام(ره) در شیوه حکومت، بر سیره و سنت اجداد طاهرین خویش باقی بود و کار را بر قابلیتها و عقل و اختیار اصحاب و امت خویش استوار کرده بود و هرگز آنان را به مالایطاق تکلیف نمیفرمود ؛ اگر نه ، منظر حرکت تاریخی ما به تفصیل در برابر ابصار قلوب ایشان گشوده بود.
2. جنگ تحمیلی: جنگی با این وسعت که بر ما تحمیل شد هرگز اجازه نداد که اتوپیای توسعه یافتگی افق آرمانی حرکت ما را بپوشاند و اگرچه جنگ فقط یک عامل بیرونی است و نمیتواند در عرض عامل رهبری حضرت امام(ره) قرار گیرد، اما به هر تقدیر، نباید که ضرورتهای تاریخی را از نظر دور داشت. *
بعد از ارتحال حضرت امام(ره)
بعد از ارتحال حضرت امام(ره) و تمام شدن جنگ و آغاز دوران بازسازی ، ما اکنون در وضع تاریخی خاصی قرار گرفتهایم که کاملاً بیسابقه است. کسی در ضرورت و وجوب ادامه راهی که حضرت امام(ره) آغاز فرمودهاند تردیدی ندارد ، اما هر چه هست، در غیاب وجود مبارک ایشان اگر چه شاگردان پرورده مکتب او ، خصوصاً رهبری معظم انقلاب آیتالله خامنهای ، مفسران صدیقی برای راه امام(ره) هستند. اما به هر تقدیر، ما ناچار هستیم که به تحریرات و تقریرات و سیره عملی منقول از ایشان اکتفا کنیم و روی پای خود بایستیم. عامل بیرونی جنگ نیز دیگر وجود ندارد و ما پای در دوران بازسازی نهادهایم. *
توسعه اقتصادی
مردم ما از امام فقید آموخته اند که ما برای توسعه اقتصادی انقلاب نکرده ایم ، و اینها !!! می نویسند که هدف همه تحولات بزرگ اجنماعی دستیابی به توسعه اقتصادی است . *
-------------------------------------------------
دوستان علاقمند به پیگیری نظرات ارزشمند و یافته های گرانبهای شهید آقا مربضی آوینی از اندیشه ناب امام راحل به قسمت موضوعات این وبلاگ مراخعه و با انتخاب " [You must be registered and logged in to see this link.] " با نگاه جدید و رو به فردای این شهید ، روشنفکر دینی آشنا شوید که این شهید دری ذی قیمت که در دریای اندیشه انقلابی و مردمی امام عزیز تربیت و پرورش بافته است ...
* آغازی بر یک پایان ص ١٨/٢۴/٢۶/٣٩/٣١
: [You must be registered and logged in to see this link.]
[You must be registered and logged in to see this link.]