[You must be registered and logged in to see this image.]
نویسنده : ناصر غیاثی
انتشارات : کاروان
100 صفحه
تاکسی نوشت ها مجموعه داستانی از ناصر غیاثی است. ناصر غیاثی از ایرانی های مقیم آلمان هست و ساکن شهر هایدلبرگ می باشد. ناصر غیاثی متولد 1336 خمام از استان گیلان است. وی تاکنون دو مجموعه داستان منتشر کرده و تعدادی کتاب هم از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده است.
تاکسی نوشت ها را هم میتوان مجموعه داستان به شمار آورد و هم به خاطر پیوسته بودن داستان هایش -اتفاقاتی که میان یک راننده تاکسی و مسافرانش می افتد- یک داستان کلی نامید.(مثل یک رمان) ناصر غیاثی در مقاله ای می نویسد: اگر توانسته باشم در داستان های این کتاب، ضمن سرگرم کردن و برانگیختن حس کنجکاوی خواننده و بعد ارضای آن، برخی از ویژگی فرهنگی آلمانی ها و ایرانی های مقیم آلمان و همزیستی یا تقابل آن را نشان بدهم، به مقصودم از نوشتن تاکسی نوشت ها دست یافته ام.
جمله ای از کتاب:
"نمی شود یکی را دوست داشت، با این وجود اما رفت یک مدتی گم و گور شد؟ نمی شود یکی را دوست داشت و شب و روز با هم نبود؟ نمی شود یکی را دوست داشت و مایملک او نبود؟"
نویسنده : ناصر غیاثی
انتشارات : کاروان
100 صفحه
تاکسی نوشت ها مجموعه داستانی از ناصر غیاثی است. ناصر غیاثی از ایرانی های مقیم آلمان هست و ساکن شهر هایدلبرگ می باشد. ناصر غیاثی متولد 1336 خمام از استان گیلان است. وی تاکنون دو مجموعه داستان منتشر کرده و تعدادی کتاب هم از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده است.
تاکسی نوشت ها را هم میتوان مجموعه داستان به شمار آورد و هم به خاطر پیوسته بودن داستان هایش -اتفاقاتی که میان یک راننده تاکسی و مسافرانش می افتد- یک داستان کلی نامید.(مثل یک رمان) ناصر غیاثی در مقاله ای می نویسد: اگر توانسته باشم در داستان های این کتاب، ضمن سرگرم کردن و برانگیختن حس کنجکاوی خواننده و بعد ارضای آن، برخی از ویژگی فرهنگی آلمانی ها و ایرانی های مقیم آلمان و همزیستی یا تقابل آن را نشان بدهم، به مقصودم از نوشتن تاکسی نوشت ها دست یافته ام.
جمله ای از کتاب:
"نمی شود یکی را دوست داشت، با این وجود اما رفت یک مدتی گم و گور شد؟ نمی شود یکی را دوست داشت و شب و روز با هم نبود؟ نمی شود یکی را دوست داشت و مایملک او نبود؟"