Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


مشاعره

power_settings_newLogin to reply
+35
javad57m
saeedeh 27
sepideh
beul
nima20mehdi
N@3RIN
azarmina
سها
omid
smahdi
112
vahab
farhad
مالدار
Diosa
hajreza
kaveh
kudakaneehsas
mohammadali
nahid
mohammad moafi madani
babak
mahsa
nohed
احمد رضا
sohailsoltani
sezar
poopak
sahar
tasbiheabi
elnaz
niloofar
yady
faezeh
hiran
39 posters

descriptionمشاعره - Page 11 Emptyمشاعره

more_horiz
First topic message reminder :

دوستان در اینجا هروقت گذرتون افتاد در مشاعره شرکت کنید وبه نفر قبلی جواب بدین

مشاعره که همه میدونید شعر شما با اخرین حرف شعر دوست قبلی یتان شروع میشه

حلا من استارت میزنم

اشاره میکنم از مرد ناشی .....گلی گم کرده ام شالا تو باشی

به قول شاعران ی بدین

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را

می جویمت چنانکه لب تشنه آب را

محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح

یا شبنم سپیده دمان آفتاب را بی تابم آنچنانکه درختان برای باد

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دیار من آن سوی بیابان هاست
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود
هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم
چشمک افق ها چه فریب ها که به نگاهم نیاویخت
و انگشت شهاب ها چه بیراهه ها که نشانم نداد !
آمدم تا ترا بویم ،
و تو : گیاه تلخ افسونی !
به پاس این همه راهی که آمدم
زهر دوزخی ات را بانفسم آمیختی
به پاس این همه راهی که آمدم .

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من و سکوت
سه سال است
درخیالِ کویر
تمام شنها را
به جانِ خار قسم می دهیم ، ردی از
نگاهِ مرگ
و عطرِ غریبِ شاخه سدر
نشانمان بدهند.

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در غم و سوزو گداز
حسرت و اهی سرد
منتظر میمانم
بگذارید فراموش کنم
دختری دل بست و به امیدش نرسید
او ندانست که عشق
صحنه ی بازی بود
او ندانست که بازیگر بود
او ندانست ..
قصه پایان میخواست ..

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
به به باز هم حضور فائزه خانوم بسی ما را خوشحال گردانید




تو از غوغای لیلایی دو صد شیرین پرویزی
بدین تاب سر گیسو چرا از غصه بی تابی
فدای مستی چشمت چرا از گریه لبریزی

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ممنونم دآش سزار
مرسی از لطفت ..

یک لحظه مرا زخویشتن وا مگذار ..
فقط همین !

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
نابرده رنج گنج میسر نمیشود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در این غربت چو شمعی سوخته بودم
اگر پروانه ای بودم*، نبودم
همه از آتش عشقی بسوزند
اگر سوزم بُدی بی خود نبودم

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
faezeh wrote:
ممنونم دآش سزار
مرسی از لطفت ..

یک لحظه مرا زخویشتن وا مگذار ..
فقط همین !



سلام فائزه جونم 8 1
برگشتی؟ 6 61

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم

م بدید 61

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من اگر روح پريشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم
دل گريان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
جان مرا ميگيرد
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من از دنیا چی میخوام
یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تن دنیا رنگ خوبی و قشنگی

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یاد من باشد فردا ، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم
یاد من باشد فردا لب سلخ ، طرحی از بزها بردارم
طرحی از جاروها ، سایه هاشان در آب
یاد من باشد ، هرچه پروانه که می افتد در آب ، زود از آب در آرم
یاد من باشد کاری نکنم ، که به قانون ِ زمین بر بخورد
یاد من باشد فردا لب جوی ، حوله ام را هم با چوبه بشویم
یاد من باشد تنها هستم .

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
آیا ما عاشق هم میشویم
یا عاشق جوانی هم میشویم؟
*
مثل گنجشک نیمه جانی
که با چشمهای لرزان
به صیاد خود نگاه میکند
و این صیاد کودکی بیش نیست
من از سالخوردگیهای خویش میترسم
آیا من سالخورده
شکار نوجوانی خویش خواهم بود
تو که امروز در امتداد غرور جوانی من
اسیر چشمهای منی
فردا که رنگ موها و لباسهای من عوض میشوند
به چند نگاه سیر و ناسیر آیا
حاضری مرا تازه کنی
*
آه پیش از آنکه سالخورده شوم
مثل پروانه ها ای کاش
من هم بمیرم

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مقام امن و می بی غش و رفیق ِ شفیق
گَرَت مدام میسر شود زهی توفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچست
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بوَد رفیق
به مامنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
حلاوتی که ترا در چَه ِ زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر ِ عمیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
اگر به رنگ عقیقست اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
بیا که تو به زلعل نگار و خنده جام
تصوری است که عقلش نمی کند تصدیق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همی کند تحمیق !! 16

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
قلندرم قلندرم
تهی ز قهر و کین شدم
برهنه چون زمین شدم
مرا تو خواستی این چنین
ببین که این چنین شدم
سپرده ام تن به زمین
خون به رگ زمان شدم
سایه صفت در پی تو
راهی لامکان شدم
هیچ شدم تا که شوم
سایه ی تو وقت سفر
مرا به خویشتن بخوان
به باغ ایینه ببر

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
راه خلوتگه خاصم بنما تا پس ازین
می خورم با تو و دیگر غم دنیا نخورم

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمال ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
و گرنه هر که تو بینی ستمگری داند.

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در خیابان مردی می گرید
پنجره های دو چشمش بسته ست
دست ها را باید
به گرو بگذارد
تا که یک پنجره را بگشاید
در خیابان مردی می گرید
همه روزان سپدیش جمعه ست
او که از بیکاری
تیر سلیمانی را می شمرد
در قدم های ملولش قفسی می رقصد
با خودش می گوید
کاش می شد همه ی عقربک ساعت ها
می ایستاد
کاش تردید سلام تو نبود
دست هایم همه بیمار پریدن هایی
از بغل دیوارست
کاش دستم دو کبوتر می بود
در خیابان مردی می گرید

خسرو گلسرخی

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در عطش می سوزد اکنون دانه تاریک
خاک آیینه کنید از اشک گرم چشمتان سیراب
حوریان چشمه با سرپنجه های سیم
می زدایند از بلور دیده دود خواب
ابر چشم حوریان چشمه می بارد
می وزد بر من نسیم سرد هشیاری
ای خدای دشت نیلوفر !
کو کلید نقره درهای بیداری ؟

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یاد طلوع آزادی
چشم مخملی من
شکوه اینده
امروز
این عشق ماست ، عشق به مردم
بگذار
درفش سرخ
زیبایی ترا بستایم
من کور نیستم
باید ترا بستایم می دانم
اما کجاست
جای دیدن تو
وقتی که هم وطنم برده
و خاک خوب ترا جراحی می کنند
باید که خاک من
از خون من
بنا گردد
بنای آزادی
بی مرگ و خون
کی میسر شد ؟
پیکار می کنم
می میرم
این است عشق من
می دانی
من ایرانی ام

Last edited by sezar on Sat Mar 13, 2010 9:28 pm; edited 1 time in total

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
اي بابا فهميديم شاعرين بابا چه خبرتونه مگه سگ دنبالتونه كه اينجوري پشته سر هم منويسيد

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دردم از عشق است و درمان نیز هم !

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
مرا امید وصال تو زنده میدارد

وگرنه هر دم از هجر توست بیم هلاک

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
sezar wrote:
مرا امید وصال تو زنده میدارد

وگرنه هر دم از هجر توست بیم هلاک

البته من به جای کلمه ی "یار" ، کلمه ی "عشق" رو گذاشتم تا ایهام داشته باشه !!

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
کس به امید وفا ترک ِ دل و دین مَکُناد
که چنانم من ازین کرده پشیمان که مپرس

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد

و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دفتر دانش ما جمله بشویید به می
که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
در پس آیینه طوطی صفتم داشته اند

آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت خوش حالان و بد حالان شدم

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
موذن گر ببیند قامتت را
فراموشش شود تکبیر و قامت

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
میگم آقا سزار چطوره به احترام آقای نوحد مدتی از خیر این مشاعره بگذریم تا اعصابشون بیاد
سر ِجاش ، بعد دو باره شروع می کنیم ، شما موافقید یا خیر ؟!

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
البته شعرمو بالاتر گفتم میتونید مشاهده بفرمایید .

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تو مگر بر بل آبی به هوس نشینی

ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی

به خدایی که تویی بنده بگزیده او

که بر این چاکر دیریبنه کسی نگزینی

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یا رب کجاست محرم ِ رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنید ؟!

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دیده نا دیده به اقبال تو ایمان آورد

مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گِل باشی؟

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یا رب چه نغمه کرد صُراحی که خون ِ خُم
با نعره های غلغلش اندر گلو ببست

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه

هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد توفان را

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور..پدر را باز گو اخر کجا شد مهره فرزنذی؟

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
یا رب این کعبه ی مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین نیست

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا روح بشر به چنگ زر ، زندانیست
شاگردی مرگ پیشه ای انسانی است
جان از ته دل ،‌ طالب مرگ است ... دریغ
درهیچ کجا ‌برای مردن جا نیست ؟

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا کی ای دُر ِ گرانمایه روا خواهی داشت
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد ؟!

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
« ديو سياه شب چرا جاي دگر نمي شود؟»
« سقف سياه آسمان سوده شده ست از اختران.»
« ماه چه، ماه آهني، اين كه قمر نمي شود»
« واي ز دشت ارغوان، ريخته خون هر جوان»
« چشم يكي به ماتم اينهمه تر نمي شودا»
« مادر داغدار من، طعنه تهنيت شنو»


این شعر تقدیم به همه جوانانی که جان خودت را برای رسیدن به آرمان هاشون فدا کردند.

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
وصل تو اجل از سرم دور همی داشت
از دولت هجر تو کنون دور نمانده ست !

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
من مشاعرتونو خراب نمیکنم 3 سزار جان جواب اقا سهیل رو بده. 23

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود ولیکن به سفر رفت

ت

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تو نوری و من مانده در ظلمتم
تو معبودی و من همه غفلتم
خدایا در آن ورطه ی هولناک
مبادا گنهکار خیزم ز خاک
در ‌آن بی پناهی پناهم بده
ز رحمت به فردوس راهم بده

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز
ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ز اعماق دریا براید خروش
دمیده بسی تفخه در صورها
بر آورده مردم سر از گورها
بر اید ز عمق زمین های و هو
به یکدم شود گورها زیر و رو
همه موی کن و مویه کن بیمناک
نفس آتش آسا زبان چک چک
گریزنده مادر ز فرزند خویش
پدر نیست دلسوز دلبند خویش

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
شب است و چهره میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها گناهه

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
همه نخل ها سبز پوش تواند
همه نحل ها باده نوش تواند
خدایا جهان پر ز آهنگ تست
به هر گل نموداری از رنگ تست

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
تمنای تورا دارد این دل
بسر غوغای تو را دارد این دل
همه عمر و جوانی زکف رفت
بیا و حالی پرس ز احوال این دل


یدی

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز
مرو به صومعه کانجا سیاه کارانند

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز
مرو به صومعه کانجا سیاه کارانند

descriptionمشاعره - Page 11 EmptyRe: مشاعره

more_horiz
دریغا دست گرمی کو چه شد آن مهربانی ها
چه می جویی ره بستان تو ای بلبل که آخر شد
بهار گلفشانی ها صفای نغمه خوانی ها
عسل در جام کن ساقی که از مستان این مجلس
به جز تلخی نمی بینم
چه شد شیرین زبانی ها
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply