با مردم چنان بياميزيد كه اگر مرديد بر شما بگريند و اگر زنده مانديد به
. شما مهرباني ورزند

چون دنيا به كسي روي آورد نيكي هاي ديگران را بدو به عاريت سپارد و چون
.بدو پشت نمايد خوبيهاي او را بربايد

. اگر بر دشمنت دست يافتي بخشيدن او را سپاس دست يا فتن بر وي ساز

. هر كه همراه آرزوي خويش تازد مرگش به سر دراندازد

. آنكه كرده و عمل وي او را به جايي نرساند نسب او وي را پيش نراند

. برترين پارسايي نهفتن پارسايي است

. با درد خود بساز چندان كه با تو بسازد

. شريف ترين بي نيازي وا نهادن آرزوهاست

. آنكه آرزو را دراز كرد كردار را نابساز كرد

. قناعت مالي است كه پايان نيابد

شكيبايي دو گونه است شكيبايي بر آنچه خوش نمي شماري و شكيبايي از آنچه
. دوست مي داري

. جدال تدبير را ويران مي كند

. آنكه به نوايي رسيد خود را از ديگران برتر ديد

. در دگرگوني روزگار گوهر مردان پديدار است

. خودپسندي آدمي يكي از حسودان خود اوست

. جوانمردي مهرآورتر از خويشاوندي است

. وفا با بي وفايان بي وفايي است با خدا و بي وفايي با بي وفا وفا بود نزد خدا

. حسد چون كم بود تن درست و بي غم بود

. هر گاه خدا بنده اي را خوار كرد او را از آموختن علم بركنار كرد

. هر كس را در مال خود دو شريك است وارث و حوادث

ستودن بيش از سزا چاپلوسي كردن است و كمتر از آنچه بايد درماندگي است و
. رشك بردن