Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionسفره خالیست! Emptyسفره خالیست!

more_horiz
ياد دارم يك غروب سرد سرد ...
ميگذشت از توي كوچه دوره گرد:
دوره گردم ، كهنه قالي ميخرم
دست دوم جنس عالي ميخرم

گرنداري كوزه خالي ميخرم ...
كاسه و ظرف سفالي ميخرم

اشك در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهي زد وبغضش شكست

اول سال است و نان در خانه نيست
اي خدا شكرت ولي اين زندگيست؟!

بوي نان تازه هوش از ما ربود ...
اتفاقا مادرم هم روزه بود ........

چهره اش ديدم كه لك برداشته
دست خوش رنگش ترك برداشته

سوختم ديدم كه بابا پير بود...
بدتر از اين خواهرم دلگير بود .

باز آواز درشت دوره گرد ...
پرده انديشه ام را پاره كرد :

دوره گردم ، كهنه قالي ميخرم
دست دوم جنس عالي ميخرم

خواهرم بي روسري بيرون دويد؛
گفت: آقا سفره خالي ميخريد!!

descriptionسفره خالیست! EmptyRe: سفره خالیست!

more_horiz
خیلی قشنگ بود

descriptionسفره خالیست! EmptyRe: سفره خالیست!

more_horiz
واقعا زیبا بود :(

descriptionسفره خالیست! EmptyRe: سفره خالیست!

more_horiz
سلام :D
به نظر من هم شعر قشنگی بود اما فکر می کنم اگه این شعر رو در انجمن شعر می نوشتید خیلی بهتر بود.
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply