[You must be registered and logged in to see this image.]
احتمالاً كساني كه از طرفداران پروپاقرص «جوديآبوت»، كتاب بابا لنگدراز و كارتن بابا لنگدراز هستند
و كتاب دشمن عزيز« جين وبستر» را هم به خاطر حضور جودي آبوت در آن خواندهاند، نميتوانند نامههاي بابا لنگدراز به جودي را از دست بدهند.
به تازگي كتابي منتشرشده است به نام «به همسرم جودي»؛ اين كتاب به ظاهر در بر گيرنده نامههاي آقاي «جاناسميت» به« جروشا آبوت» است. همان نامههايي كه ايشان هر بار در جواب نامههاي دخترشان مينوشتند و آنها را پست نميكردند، مبادا كه شخصيت واقعيشان لو برود!
حتماً گمان ميكنيد اين نامهها را در يك حراجي كه مربوط به وسايل جين وبستر بوده، پيدا كرده و كتاب كردهاند.
شايد هم فكر ميكنيد اصلاً اين كتاب وجود داشته و تا به حال به فارسي ترجمه نشده است. اما نه، نويسنده اين كتاب «ثريا جولقاني» است.
نويسنده كتاب يك ايراني است. جرقه نوشتن اين كتاب هم زماني به سرش زده است كه عين خانوم آبوت دانشجو بوده و كتاب بابا لنگدراز را خوانده و با جودي همذات پنداري كرده.
حالا او كتابي نوشته كه در برگيرنده احساسات، عقيده ها و مشكلات آقاي جان اسميت است. شايد هربار كه كتاب بابالنگدراز را خواندهايم از دست آقاي اسميت و سختگيريهاي بيموردش عصباني شدهايم، حالا اين كتاب از نگاه ثريا جولقاني به سؤالهاي ما پاسخ ميدهد. اگرچه تمام كتاب پاسخ به نامههاي جودي آبوت است و لازم نبوده كه نويسنده از تخيل خود كمك بگيرد، اما نكته جالبتوجهي دارد و آن ريزبينياي است كه هر كداممان ميتوانستيم داشته باشيم و نداشتهايم. همراه با احساسات آقاي جان اسميت، ما هميشه خودمان را جاي جودي گذاشتهايم و هيچگاه تصور نكردهايم كه بابا لنگدراز هربار چهقدر مشتاق اين است كه لو برود، اما دخترش گمان ميكند او 70-60 ساله است.
ما گمان نميكرديم كه آقاي اسميت چهقدر حرص ميخورد كه جروشا هربار به خاطرات تلخ گذشتهاش برميگردد و آرزو دارد جاي «جوليا پندلتون» باشد.
ما نميتوانستيم تصور كنيم كه وقتي جوديآبوت با دوستانش و آقاي «جرويس پندلتون» به نيويورك رفته و ماهي را با چنگال اشتباهي خورده است، آقاي پندلتون او را ديده است و اين در حالي است كه او براي بابا لنگدراز نامه نوشته كه خوشبختانه كسي متوجه نشده است او چنگال را اشتباهي برداشته است!
اين كتاب كه از مجموعه رمانهاي نوجوان انتشارات پيدايش است، 2500 تومان قيمت دارد.
احتمالاً كساني كه از طرفداران پروپاقرص «جوديآبوت»، كتاب بابا لنگدراز و كارتن بابا لنگدراز هستند
و كتاب دشمن عزيز« جين وبستر» را هم به خاطر حضور جودي آبوت در آن خواندهاند، نميتوانند نامههاي بابا لنگدراز به جودي را از دست بدهند.
به تازگي كتابي منتشرشده است به نام «به همسرم جودي»؛ اين كتاب به ظاهر در بر گيرنده نامههاي آقاي «جاناسميت» به« جروشا آبوت» است. همان نامههايي كه ايشان هر بار در جواب نامههاي دخترشان مينوشتند و آنها را پست نميكردند، مبادا كه شخصيت واقعيشان لو برود!
حتماً گمان ميكنيد اين نامهها را در يك حراجي كه مربوط به وسايل جين وبستر بوده، پيدا كرده و كتاب كردهاند.
شايد هم فكر ميكنيد اصلاً اين كتاب وجود داشته و تا به حال به فارسي ترجمه نشده است. اما نه، نويسنده اين كتاب «ثريا جولقاني» است.
نويسنده كتاب يك ايراني است. جرقه نوشتن اين كتاب هم زماني به سرش زده است كه عين خانوم آبوت دانشجو بوده و كتاب بابا لنگدراز را خوانده و با جودي همذات پنداري كرده.
حالا او كتابي نوشته كه در برگيرنده احساسات، عقيده ها و مشكلات آقاي جان اسميت است. شايد هربار كه كتاب بابالنگدراز را خواندهايم از دست آقاي اسميت و سختگيريهاي بيموردش عصباني شدهايم، حالا اين كتاب از نگاه ثريا جولقاني به سؤالهاي ما پاسخ ميدهد. اگرچه تمام كتاب پاسخ به نامههاي جودي آبوت است و لازم نبوده كه نويسنده از تخيل خود كمك بگيرد، اما نكته جالبتوجهي دارد و آن ريزبينياي است كه هر كداممان ميتوانستيم داشته باشيم و نداشتهايم. همراه با احساسات آقاي جان اسميت، ما هميشه خودمان را جاي جودي گذاشتهايم و هيچگاه تصور نكردهايم كه بابا لنگدراز هربار چهقدر مشتاق اين است كه لو برود، اما دخترش گمان ميكند او 70-60 ساله است.
ما گمان نميكرديم كه آقاي اسميت چهقدر حرص ميخورد كه جروشا هربار به خاطرات تلخ گذشتهاش برميگردد و آرزو دارد جاي «جوليا پندلتون» باشد.
ما نميتوانستيم تصور كنيم كه وقتي جوديآبوت با دوستانش و آقاي «جرويس پندلتون» به نيويورك رفته و ماهي را با چنگال اشتباهي خورده است، آقاي پندلتون او را ديده است و اين در حالي است كه او براي بابا لنگدراز نامه نوشته كه خوشبختانه كسي متوجه نشده است او چنگال را اشتباهي برداشته است!
اين كتاب كه از مجموعه رمانهاي نوجوان انتشارات پيدايش است، 2500 تومان قيمت دارد.