نویسنده : جلال آل احمد


...........................
مشخصات کتاب :
تعداد صفحه: 200
نشر: معیار اندیشه (27 آذر، 1386)
شابک: 964-6617-71-9
قطع کتاب: رقعی


...........................
داستان "نون و القلم" دو عنصر رمزگونه دارد که عبارتند از "زمان" و "مکان" ولی این دو رمز (کد) معین نیستند که در کجا و در کدام زمان جریان دارند. موضوع داستان نیز هیچگونه رمزی در آن مشاهده نمی شود. ( به عبارت دیگر، به شکل رمز گونه که نیازمند رمز شکنی باشد، نوشته نشده است ).
داستان گر چه دارای دو بخش است اما بخش اول ارتباطی به بخش دوم ندارد. تقریبا می توان گفت که کتاب دارای دو داستان جداگانه است که اولی بسیار کوتاه و دومی بلند است. فقط در پایان کتاب است که به داستان اول گریزی زده می شود. اما همه کتاب همانند یک داستانی است که در فضای افسانه ها شکل گرفته باشد. ولی جلال آل احمد موفق می شود که تصویر زنده ای از فضای ترس و وحشت که مردم در آن بسر می برند و به انتظار عدل و رهایی از ظلم نشسته اند را ترسیم کند.

داستان گر چه ریشه در تاریخ واقعی ندارد، اما مولف آن یکی از فرقه های مذهبی (دراویش) را از جامعه ایران انتخاب کرده است و در مورد آن داستان را پرورش داده است.

داستان در سه زمان مختلف جریان دارد:
1- زمان سراینده:‌ یعنی زمان معاصر، یا بعبارت دیگر زمان خواندن روایت.
2- زمان فرقه دراویش، که در عصر صفوی وجود داشتند.
3- زمان روایت:‌ همچنین عصر صفوی است که در آن ن آندرگیری میان دولت های صفوی و عثمانی اوج می گیرد.

البته دراویش در داستان "نون و القلم" به پیروزی نمی رسند ولی مقصود جلال در این داستان، همه کسانی هستند که به نحوی مدعی دینداری در هر زمان و مکان می باشند. دیندارانی که از سادگی مردم برای تسلط بر آنها استفاده می کنند.
بنظر می رسد که جلال در داستان خودش شکست حکومت دینی را متوجه اصل دین یا معتقدان به آن نمی کند، بلکه آنرا متوجه حاکمان می داند که به کشمکش های مذهبی، کارهای بیهوده، عدم توجه به مشکلات مردم، و توجه به برخی از افراد جامعه، مشغول می باشند.
جلال در این داستان با صراحت کامل به مهمترین مشکل اجتماعی و سیاسی جامعه و قطعی بودن انقلاب اشاره می کند. بر عکس داستانهای دیگر وی مانند "سرگذشت کندوها"‌ که بحث انقلاب در آن به شکل رمزگونه و غیرمستقیم مطرح گردیده است.