..!

سلام دآش حیران " حالتون چطوره ؟
نه پکر نیستم ؛ فقط یه کوچولو دلخورم و یه کوچولو عصبانیمو یه نموره هم پکر! اینا رو قاطی کنین و با هم زن خوب به همش بزنین ؛ بعد با یه ذره سادگی و یک عالمه دلزدگی مخلوطش کنین و بذارین تو فر؛ درجه ی فرو تنظیم کنین و به مدت 22 سالو اندی بذارین طبخ بچه " بعد از فر بیارین بیرون و بذارین روی اپن آشپزخونه ؛ البته تنها جهت گرفتن درس عبرت و به علت تلخی شدید میل نمودن مذکور آن اصلا توصیه نمیشود!!ا

آره خب راست میگین " قبول دارم حرفتونو ولی مشکل فقط تجربه نیست " اینه که هر چی بیشتر میفهمم بیشتر گیج میشم ؛ هر چی بیشتر آدما رو میشناسم نا امیدتر میشم ..!ا

یه موقایی که خیلی با خودم درگیر میشم یادم به حرف یکی میفته و کلی میخندم " چند وقت پیش؛ با یکی صحبت میکردم یه دفه بهم گفت برات آرزو میکنم به راه راست هدایت بشی! و بدون که دوروئی و دو رنگی و مردم فریبی اصلا کار خوبی نیست! خیلی از این بی مقدمه حرف زدنش تعجب کردم " به علاوه که ما دفه اولی یا دومی بود که صحبت میکردیم (البته مکاتبه ای) " خیلی برام جالب بود این صراحتش ! گفتم مرسی ولی چرا فکر میکنی من یه همچین آدمی ام ؟ مگه شما چقدر منو میشناسی که به این نتیجه رسیدی ؟!ا
گفت آخه من هنوز نتونستم با روح شما رابطه برقرار کنم و احساس میکنم شما از جنس روح و فکر من نیستین !!ا ا
(حالا یکی نیست بگ از کجا معلوم که برعکسش نباشه)!!!

البته اینو مثال عرض کردم " آخه آدم این آدما رو کجای دلش بذاره! حالا اینکه کسی نبود که من ناراحت بشم " تازه اینقدرم خندیدم که همه ی انتقاداشو سیو کردم میخونمو میخندم ولی واقعا بعضیا اینجوری ان ؛ حالا فرقی نمیکنه این یکی میگه دورویی ؛ اون یکی میگه .. ای ؛ اون یکی ترشم میگه ... ! حالا همه ی اینام که باشی فدا سرت ؛ دلیلا خیلی باحالن ..!ا

فکر کنم لباس سفیده دآش جواده ا