Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionدموكراسي و موانع پيش رو Emptyدموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
دموکراسی :

واژه اي است يونانی مركب از دو كلمه (دمو ) به معني مردم و (كرانوس) به معني قدرت ,و در مجموع به معناي حكومت مردم برمردم است . كه مردم سالاري هم گفته اند .

نخستين جرقه هاي آزادي خواهي درآستانه انقلاب آرام انگلستان در 1688 زده شد و درانقلاب كبيرفرانسه در قرن هجدهم به انفجار انجاميد . كه طي آن استبداد كهن به زانو درآمد . اين مبارزات در طول سده هاي نوزده و بيست منجر به بسط حكومت هاي دموكراسي در بسياري از كشورهاي جهان گرديد .

بنياد نظام دموكراسي بر ستونهاي متعدد قدرت و كانونهاي مستقل ملي استوار است . ازجمله احزاب . مطبوعات . تشكلهاي سياسي . فرهنگي . صنفي . و دهها تشكل قانوني ديگر .

در نظام دموكراسي قدرت واقعي در دست ملت است . از اين جهت كه قانون حكومت مي كند و نه فرد . و اين قانون را نمايندگان مردم در مجلس قانونگذاري تصويب مي كنند .

دموكراسي يعني اجراي قانون . نه قانوني كه تحت نفوذ قدرت فرد و يا احكام شرع نوشته شده باشد . بلكه قانوني كه نمايندگان مردم به فتواي خرد و به اقتضاي نياز زمان بنويسند .

فردی در راس امور قرار ميگيرد که با رای مستقيم آحاد ملت انتخاب شود . با مدت زمان محدود و اختيارات محدود كه خدمتگذار مردم باشد و نه ارباب . چنين شخصيتي را رهبر يا رئيس جمهور مي خوانند .

رهبر در مقابل مردم مسئول است و درخور انتقاد . زيرا بشر ذاتا جايزالخطاست . هيچ انساني قداست و معصوميت ندارد . لذا رهبر هم نمي تواند از خطا مبرا باشد . اعمال و رفتار او زير ذره بين افکار عمومی و رسانه ها قرار دارد . و در صورت ارتکاب تخلف عزل و طبق قانون محاکمه مي شود .

درنظام دموكراسي اگرچه حکومت به دست اکثريت اداره مي شود اما بر مبنای حفظ حقوق اقليت استوار است . يعني اقليت ها اعم از حزبی قومی و يا ديني می توانند حرف خود را بزنند و نظر خود را بگويند . نظر مخا لف محترم است انتقاد تحمل مي شود ودولت در مقابل کاستی ها بايد پاسخ گو باشد .

به طور كلي هركس با هرعقيده و مرام بايد بتواند براي انتخاب شدن خود را نامزد كند و در معرض راي عموم بگذارد . در كشوري كه يك اقليت قومي يا ديني نتواند كانديدي براي تصدي رهبري معرفي كند. دموكراسي وجود ندارد . هرچند گردانندگان حكومت مدعي دموكراسي باشند .

امروزه در اكثر نظام ها انتخابات وجود دارد و مردمان حكومت مي كنند . اما نمي توان گفت نظام دموكراسي دارند . آنچه اهميت دارد تامين آزادي افراد جامعه است در كليه زمينه ها اعم از فعاليت سياسي اقتصادي اجتماعي فرهنگي و غيره .

آزادی ثمره نظام دموکراسی است كه در سه بعد انديشه عقيده و بيان تبلور مي يابد . حد و مرز آزادي تا آنجا ست که به حريم آزادی ديگران خدشه وارد نشود. اين حد و مرز را قانون تعين مي كند كه توسط نمايندگان مردم نوشته و تصويب مي شود .

در نظام دموكراسي تساوي حقوق براي همه اديان و اقوام اعم از اقليت ديني يا قومي به رسميت شناخته مي شود . خط مقدم دموكراسي آزادي هاي فردي و اجتماعي است . براي همه افراد جامعه و رفع تبعيض بين انسانها اعم از زن و مرد باهر عقيده و نژاد .

و در اين ميان آزادي بيان نقش مهمتري دارد . جان استوار متفكر بزرگ انگستان مي گويد . فرد بايد در ابراز عقيده و بيان آزاد باشد تا همه بتوانند سخن بگويند . اگر سخني صحيح و درست باشد . مورد پسند واقع مي شود و جامعه سود مي برد . و اگر دروغ باشد نادرستي سخنش درخشش حقيقت را بيشتر مي كند.

اگر همه جهان بر يك عقيده باشند و يكنفر بر عقيده اي ديگر . و همه جهانيان بخواهند دهان اين يكنفر را ببندند . آنچنان است كه دهان همه جهانيان را دوخته باشي .

ازمهمترين وظايف حکومت دموکراسی حفظ و حراست و دفاع از حريم آزاديها و مهيا كردن زمينه سازماندهی مردم در کانونهای صنفی سياسی فرهنگی و همچنين برگزاری انتخابات آزاد است . آنگونه که هرکس بتواند انتخاب کند و انتخاب شود.

نظام دموکراسی از همه گروهها و نيروها بهره مي گيرد . هر گروه درامر سازندگی و اداره مملکت خود سهم دارد و حق اظهار نظر . ------ دنباله مبحث ....

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
آزاده خانم دست شما درد نکند
این مطلب جزو معدود مطالب قابل خواندن در این فروم بود.
لطف رده ادامه دهید . ذکر منبع یا منابع هم یادتان نرود . گرچه در ایران فروم امری ازیاد رفته است.

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
آقا شاهین این آزاده خانم فقط پایه ایجاد مباحثه
و انگار خودشون علاقه ای به شرکت در مباحث ندارن که از ارزش مطلب گذاری کم میکنه
البته به نظر بنده 30

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
درود خدمت همراهان گراهي

دموكراسي 2

در نظام دموكراسي تمام اقشار و طبقات اجتماعی اعم از کارگران. معلمان . رانندگان . پزشکان . روزنامه نگاران و غيره درچارچوب قانون ازحقوق صنفي و سياسي از جمله اعتصاب . اعتراض . تجمع . تظاهرات آرام برخوردارند . تا صداي خود را به گوش مردم و مسئولين برسانند . و اين حقوق از طرف دولت به رسميت شناخته شده است .

احزاب توسط نخبگان و انديشمندان جامعه شکل مي گيرند ودر واقع نشاندهنده افکار عمومی اند . پايگاه مردمی دارند . نامزدها ازطبقات مختلف هستند و ملاك انتخاب تعداد آرا . آنان كه اكثريت آرا بدست آورند انتخاب مي شوند .

نمايند ه ناچار است در طول مدت نمايندگي مدام از طريق دفتر ارتباطات مردمي و يا در مجالس عمومي با موكلين خود در تماس باشد . حرف مردم را بشنود .خواست هاي آنان را به مجلس قانون گذاري منتقل كند و مسئولين دولتي را نيز در جريان بگذارد . بنابراين مجلس قانونگذاری نيز دراختيار مردم است .

سرمايه احزاب حمايت مردم است . بين احزاب رقابت سالم و سازنده وجود دارد . يک حزب خاص نمی تواند با رد صلاحيت رقبا و سرکوب آنها در پشت صحنه مخفی شده همه آرا را در انحصار خود درآورد .

رسانه هاي آزاد و مستقل لازمه يک دموکراسی سالم است . آنها درنقش ريه هاي تنفسي وچشم تيز بين جامعه و منتقد دستگاههاي دولتي عمل مي كنند . در نظام دموكراسي احزاب و مطبوعات وسيله تصفيه فساد هستند .

مطبوعات ميتوانند با ايجاد ارتباط بين مسئولين و مردم قدرت حکومت را مهار کنند . تمركز قدرت در دست هر فرد كه باشد مفسده انگيز است . مگر آنكه اهرم هائي براي كنترل و مهار آن داشته باشيم . و رسانه آزاد مي تواند يك ابزار كارايي باشد در نيل بدين منظور .

در نظام دموكراسي رسانه ها آگاهی ميدهند . مشکلات و مسائل را می نويسند و نگرش های مختلف را بازتاب مي دهند . انتقاد مي کنند و پيشنهاد ارائه مي دهند . اعمال خلاف و مخفی کاری مسئولين را فاش و بر ملا می سازند تا خطاکاران رسوا شوند . بنابر اين دولت های نالايق فرصت چندانی برای ماندگاری نخواهند داشت .

نويسندگان و روشنفکران آزادند بگويند و بنويسند و انتشار دهند . افکار و عقايد خود را بی پروا ابراز كنند . تا درمعرض داوری مردم قرار گيرد . تراوش فکرو انديشه با نظرات متنوع و ديدگاههای گوناگون به روشن شدن اذهان و گسترش آگاهی و رشد فرهنگ جامعه منجر می گردد . ابراز نظر مخالف خود انگيزه اي مي شود براي موافق تا براي آن پاسخ بيآبد .

همانطور که برخورد دو توده ابر با قطبهای مخالف سبب زايش باران مي شود . همانطور كه برخورد دوگونه گياه و جاندار سبب باروري آنها مي شود . انديشه ها نيز در تقابل و تعامل بايکديگر شكوفا مي گردند و با خلق آثار ارزشمند علمی ادبی هنری به ثمر مي نشينند .

اصولا خلقت خداوندی و نظم جهانی بر اساس تنوع و تکامل و كنش و واكنش ميان آنها ست . و اگر نبود اين همه مخلوق مختلف و متنوع . هرگز اين همه زيبائی پديد نمی آمد .

البته تنوع را با بي نظمي تفاوتي فاحش است . چندان كه تنوع با قانون و قاعده همراه است و بی نظمی با آ شفتگی و هرج و مرج . تنوع خوشايند است و دلنشين اما بی نظمی ناخوشايند وملال انگيز. و هنر دموکراسی در تنوع است .

در اين که همه چيز بر اساس نظم و ضابطه است . و در هرزمينه مرجع و قانون خاصی وجود دارد . ابراز نظر و ديدگاهها ی مختلف در چارچوب قواعدی ابراز مي گردد که قبلا مرز بندي شده و جنبه قانونی به خود گرفته است .

بشر به اقتضای طبيعت و سرشت خويش همواره مستعد انحراف و لغزش بوده و هست . گاهی احساسات بر او چيره مي شود و گاهی تعصب مانع از درك حقيفت مي گردد . و زمانی تبليغات کاذب و سفسطه او را مي فريبد .

گاهی تلخي حقيقت و يا منافع شخصی باعث مي شود انسان واقعيتي را کتمان کند و گاهی عشق و علاقه سبب مي شود دروغ شيريني را باورکند. اما فضای آزاد دموکراسی و پرتو روشنگري همگان را آگاه مي سازد تا راستي را از نادرستي بازشناسند.

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
دموكراسي 3

همانطور كه گل و گياه . سبزه وچمن به محيط صفا و خرمي مي بخشند . خيابان و كوچه و بازار و محله و پارك و مسجد هركدام نقشي خاص درجلوه هاي زيبائي ايفا مي كند و در مجموع شكوه واعتبار مي بخشند . برج و باروي بلند و بناهاي كوچك و بزرگ در مقابل بادهاي سهمگين مي ايستند .

همانطور كه سدهاي مستحكم وكانالهاي انحرافي . سيلابهاي بنيان كن را رام و مهار مي كند . وخانه ها را از خطر هجوم سيل هاي مهيب وبنيان كن محفوظ مي دارد .

نهادهاي برآمده ازدموكراسي نيز هركدام ابزار قدرتمندي هستند در جهت حفظ سلامت و شادابي جامعه و ضمانتي هستند در تامين و توسعه آزادي و سدي محكم اند در برابر هجوم بيگانه .

درجامعه آزاد انتخاب روش زندگي و اعمال سليقه فرهنگي و تشخيص نيك و بد اخلاقي به طبع و نظر مرد م بستگي دارد . فرهنگهاي گوناگون مهاجرين را گاه در خود حل مي كند و از اين طريق بر غناي فرهنگي خويش مي افزايد . همانند دريائي كه توده هاي ناخالصي را استحاله و پالايش مي كند . مواد مناسب را جذب و نامناسب را كنار مي زند و به سمت ساحل مي راند .

به همين دليل است كه كشورهاي جهان سوم مدام از هجوم فرهنگي بيگانه فرياد مي كنند . درحاليكه كشورهاي دموكراسي از تنوع فرهنگها استقبال مي كنند و هيچ واهمه اي به دل راه نمي دهند .

دموكراسي به اقتضاي ماهيت نقدپذيري و منش آزادگيش اجازه مي دهد . نقاط و ضعف و قوت جامعه و نظام حكومتي بررسي و نقد شود . از طريق رسانه هاي آزاد عيب ها را مي بيند ودردها را مي شناسد و از طريق ابزار قانوني كه دارد . راه و روش اصلاح و پالايش را پيدا مي كند .

تفاوت رنگ و بوي انديشه ها . تنوع سليقه ها . جذبه و جاذبه سخنوران در فضاي آزادي عطر آگاهي مي پراكند . استعدادها و قابليت ها و شايستگي ها مجال شكوفائي و رشد مي يابند . و انسان را به خلاقيت و سازندگي وا ميدارند .

درحاليكه سانسور رسانه ها و منع چاپ كتب مضره و اعدام مخالفين هر گز نمي تواند حياط يك حاكميت را تامين و تظمين كند . چنانكه روزگاري انتقاد از شاه گناهي نابخشودني بود . و رساله آقاي خميني 2 سال زنداني داشت . اما ديديم كه اين روش ها كارگر نيافتاد ؟

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
در نظام دموكراسي راه پيشرفت براي عموم باز است اما راه رشوه و پارتي بسته و اجراي قانون درحق همگان يكسان . مسلمان و كافر . شيعه و سني . سيد و عام . سياه و سفيد فرق نمي كند .


شايد يكي از رمز و رازهاي برتري تكنيك جهان سرمايه داري بر جهان بسته كمونيست همين باشد . كه افراد لايق . مبتکر و فعال فارغ از باورهاي عقيدتي به سرعت ترفی مي کنند و به سطوح بالا دست می يابند. ضمن اينكه افراد تنبل و تن پرور و بي هنر در پائين ترين طبقات جامعه رسوب مي كنند و درجا مي زنند .

فرضا در كشورآمريکا يک مهاجر با هوش و سخت کوش مي تواند تا بالاترين مرتبه يعني مقام رياست جمهوري هم برسد . در حاليکه يک آمريکائی بومی همچنان عاطل و باطل شب را در گوشه خيابان سپري مي كند . و اين از خصوصيات دموکراسی است .

زنان در طول تاريخ بخاطر ضعف جسمی مورد ظلم و تعدي و اجحاف بوده اند و هميشه سرکوب شده اند . حال آ نکه در جامعه دموكراسي زنان نيز از حقوق مساوي برخوردارند .

آنها قادرند پا به پای مردان در همه زمينه ها فعاليت کنند . و اينکار دو مزيت دارد . نخست تقويت بنيه فکری و توان کاری جامعه است . دوم تربيت صحيح فرزندان . زيرا مادری که خود مسائل اجتماعی را تجربه مي کند و درامور جامعه فعال است . بهترمي تواند با اندوحته آگاهي كه بدست مي آورد . فرزند را تربيت کند . نسبت به مادری خانه نشين و بي اطلاع از اوضاع جامعه.

فضاي دموكراسي چنان نيست كه دينداري بر اساس تعصب و اجبار يا ميراث والدين باشد . بلكه مي تواند بر اساس تحقيق و شناخت صورت گيرد . بدون وحشت از برچسب مرتد يا معذوريت از متوليان دين .

فضاي آزاد است براي پرواز مستقل به عالم مابعدالطبيعه وباورهاي معنوي . تا انسانها به كرامت انساني خويش واقف شوند . تا راغب و آزاد بدور از ترس و تعصب آئين خود را بر اساس معيارهاي عقلي و ذائقه روحي برگزينند . از نقاط ضعف اعتقادي خويش آگاه شوند . و خرافات را از ضميرذهن بزدايند .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
اما موضوع ديانت جداي از سياست است . باورهاي دين تنها يک مسئله شخصی به حساب مي آيد . درحاليكه قوانين برآمده از مجلس قانونگذاری اهميت اجرائي دارند .

در جوامع دموکراسی تحصيل علم ارزش است . و قدر و منزلت دانشمندان بيشتر . برای استعدادهای درخشان سرمايه گذاری مي شود . فرصت و امکانات براي پژوهش و تحقيق فراهم است . بهمين دليل كشورهاي دموكراسي هرسال پذيرای نخبگانی هستند که از کشورهای جهان سوم به آنجا روي مي آورند و مقيم ميگردند .

هرگز اتفاق نيفتاده كه فردي از يك كشور دموكراسي به تنگ آيد و به كشور استبداد پناهنده شود . هرگز اتفاق نيفتاده در يك كشور دموكراسي كودتائي صورت گيرد . و يا انقلابي بشود . و دليلش واضح است . بخاطر اينكه مردم مي توانند با راي خود دولت را تغيير دهند .

تجربه نشان داده که درجو دموکراسی فرهنگ و تمدن يک ملت بهتر و بيشتر رشد ميکند و شکوفا مي شود و آگاهی مردم بيشتر است . کشورهائی که ازنظام دموکراسی برخوردارند مردمان آن سرزنده پويا و فعال اند و در زمينه هاي ورزشي . علمی . صنعتی . اجتماعی وفرهنگی پيشرفت خوبی داشته اند .

فرهنگ دموکراسی در يک کشور نشا نه شعور و آگاهی و رشد فکری ملت است . اما ميزان آزادي دركشورهاي دموكراسي يكسان نيست . هركشور واقعيات سياسی اجتماعی و فرهنگی ملت خويش را منعکس مي کند . هرچه ويژگي هاي دموكراسي در كشوري بيشتر باشد . آن كشور به دموكراسي واقعي نزديكتر است .

امروزه كشورهاي جهان غرب نماد بارز فرهنگ دموكراسي هستند . غرب طبيعتي سرسبز دارد با مردمي سرزنده و آزادمنش . شجاع و بي پروا . كه نبوغ فكري و خردورزي اش بر وهم و خرافات فائق آمده . درد دين ندارد .

كعبه روشنفكران و پناهگاه پناهندگان است كه به جور استبداد از ميهن خويش مي گريزند . ودر سايه آزادي اش رحل اقامت مي افكنند . همچنين پذيراي عده كثيري ازجوانان جهان سوم بوده كه به انگيزه پيدا كردن كار و يا ادامه تحصيل به آن ديار مي روند .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
غرب سنگر آزادي .پيشتاز تمدن . قلب طپنده صنعت . مركز بورس و تجارت . مظهر تجددخواهي مبتكرنو آوري .مدافع حقوق بشر و بنيانگذار سازمان ملل است . جائي كه رهبران ملتها گرد مي آيند و سرنوشت جهان را رقم مي زنند . و اين همه شوكت را به بركت و اعتبار فرهنگ دموكراسي بدست آورده .

از دوران رنسانس چشمه جوشان معرفت بود ه . و قابليت آن را داشته كه اول بار به دموكراسي دست يابد . طي200 سال گذشته در زمينه علم و تكنولوژي پيشرفتي معجزه آسا داشته . همچنين در مكاتب فلسفي . اخلاقي . هنري . ادبي و خيلي از موارد ديگر گوي سبقت از ساير ملل ربوده . هرچه اختراع و اكتشاف و هرچه تفكرخلاق مي بينيم . پايگاه خيزش آن نظامهاي دموكراسي بوده است .

غرب به اعتبار منش آزادگي نقشي برجسته در بسياري از زمينه ها ايفا نموده . نخستين باركرامت انسان را حرمت نهاده . با برده داري به مبارزه برخاسته . تبعيض درنژاد عقيده و جنسيت را مردود دانسته . احكام قرون وسطائي سنگسار و تازيانه را نفي ومجازات اعدام را از قوانين حذف نموده . وهم اكنون گاه و بيگاه ملتهاي محروم را كمك هاي انسان دوستانه مي رساند .

تسلط غرب بر اركان سياسي و اقتصادي و نظامي جهان قابل اغماض نيست . از اين روي همواره غضب مسلمين و نفرت مستبدين را برانگيخته . و مورد رشك و حسد كشورهاي جهان سوم بوده .

با اين حال كشورهاي غربي در عرصه جهاني منافع ملت خويش را دنبال مي كنند . هركجا مصلحت ايجاب كند اعمال مستبدين را در ديگر كشورها ناديده مي گيرند و منافع ملتهاي جهان سوم را زير پا مي گذارند .

غربي ها معتقدند روش دموكراسي عيب هاي فراوان دارد . اما بشر هنوز به نظامي بهتر از دموكراسي دست نيافته است .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
موانع در راه دموكراسي - موانع زيادی وجود دارد که می تواند راه دموكراسي را سد كند . از جمله بافت فرهنگی آداب و رسوم . سنت ها . تعصبات قومی و اعتقادات ديني كه ممکن است با فرهنگ دموکراسی سازگار نباشد .

در سرزمينی که باورهاي ملی و مذهبی براسا س کيش فرد پرستی استوار شده . سالها فرهنگ قدرت سالاری و خوانسالاری حاکم بوده . زورمندان بر محرومين سلطه داشته اند . و اين روش معمول شده . به سا دگی نمی توان به نظام دموکراسی دست يافت .

دموکراسی گرچه فی ذاته خوب است اما نه برای هر ملتی . جامعه اي كه هنوز به بلوغ سياسي نرسيده . ظرفيت و تحمل سخن مخالف ندارد . بانظم و قانون آشنا نيست و الف باي دموكراسي نمي داند . آزادي مي تواند ويرانگر و فاجعه بار باشد . و دراندك زماني به هرج و مرج و نابساماني منتهي گردد . بخصوص وقتي ميزان آزادی بيش از ميزان هضم و ظرفيت جامعه باشد .

صاحبان زر و زور و تزوير تمايلی به حقوق مساوی ندارند . از آگاهي مردم مي ترسند . از فضای آزاد دموکراسی مي ترسند . از افکار عمومی . از افشاگری مطبوعات . از حسابرسی و حساب پس دادن . از اينكه امتيازات ويژه شان در خطر بيفتد . لذا بيکار نخواهند نشست .

با ترفندهاي گوناگون و از راههاي مختلف به مقابله برمي خيزند . گروههاي مهاجم و مزدور تربيت مي كنند . از سخنوران چيره دست بهره مي گيرند . سفسطه مي كنند . مغلطه مي كنند . تعصبات ديني را تحريك مي كنند . آزادي را بي بند و باری جلوه مي دهند . فرهنگ مبتذل غربش مي خوانند . اذهان را به خطر واهي مشوش مي سازند . تا مردم را بفريبند و اصل و اصالت آزادی و تقدس آن را لوث و خطچه دار کنند . و سرانجام راه را بر آزادي خواهان سد نمايند .

به فرض كه قدرت استبداد از طريق قيام خونين مردم و يا هجوم خارجی شکسته شود . خلا قدرت سبب درگيری بين دستجات ميگردد. و سرانجام قويتر ها غالب آمده نظام استبداد به شکلی ديگر و توسط عده ای ديگر دوباره احيا خواهد شد .

بارها اتفاق افتاده درکشوري استبداد زده . عده ای قليل پرچم آزادی برافراشتند . اما بيرحمانه سرکوب شدند. و تلاش آنها به جائی نرسيد . بنا براين در چنين مواردي به خير و صلاح ملت است که با همان نظام استبداد بسازد و قانع و راضی باشد .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
موارد کفته شده

هر چند با تعاریف دمکراسی همخوانی دارد ولی ازاده خانم یک نوع پارادوکسی در

ابتدای بحث و مطالب انتهایی را دامن میزند که نشان از تعصبی خاص در کفتار نویسنده دارد که جهت به کرسی نشاندن سخن و مطلب خود حاضر شده اصل و جوهره مطلب را در معادلات نظریی

که به جهت اثبات وحقانیت مبحث دموکراسی خواهی ای که همراه تعصباتی خشک است

را در اذهان بالفطره عادالت جوی انسانی زیر سوال ببرد
مانند.

با اين حال كشورهاي غربي در عرصه جهاني منافع ملت خويش را دنبال مي كنند . هركجا مصلحت ايجاب كند اعمال مستبدين را در ديگر كشورها ناديده مي گيرند و منافع ملتهاي جهان سوم را زير پا مي گذارند .

چه که همین یک مورد معترفه و مصداقی دموکراسی خواهی با سبک و سیاق غرب کفایت بر مطرود بودن ان میکند

البته ازاده خاتم بنده خودم طرفدار دو اتشه دموکراسی هستم

ولی تعاریف دموکراسی که یک هزمونی غیره قابل قبول از ان به ذهن متبادر میشود والبته به سبک غربی راه به جایی نخواهد برد



Last edited by hiran on Fri Aug 13, 2010 2:52 pm; edited 1 time in total

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
با عرض سلام و احترام
دوست گرامي تعريف و تمجيد يك چيز است و گفتن واقعيت چيز ديگر . ما بناي تعريف و تمجيد از دموكراسي نداريم . بلكه هدف شناخت واقعيت است . براساس اين ضرب المثل كه عيب مي جمله بگفتي هنرش نيز بگوي . بايد در گفتن واقعيت ها منصف و صادق باشيم كه كتمان حقيقت سبب سلب اعتماد نگردد . بنابراين هيچ تعصب و دوگانگي در كار نيست .
از نظام دموكراسي كه منافع ملت را بر بيگانه مقدم مي دارد . نبايد خرده گرفت . ما ضرب المثلي داريم كه مي گويد چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است . دولت برآمده از دموكراسي نيز در وحله اول مسئول در برابر ملت خويش است . و اين دليلي بر مطرود بودن آن نمي تواند باشد .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
حفظ دموکراسی و مشکلات پيش روی آن – شايد رسيدن به نظام دموکراسی آسانتر باشد تا حفظ و نگهداری آن . نظام دموكراسي در ابتداي كار مانند نهالي نوپا حساس و شکننده است . به نوزادي تازه تولد يافته مي ماند كه محتاج پرورش و مراقبت است . از اين روي خطرات زيادي موجوديت آن را تهديد مي كند .

از يك سو زخمهاي دار و درفش ديروز عطش انتقام را بر مي انگيزد . و از سوي ديگر حسرت قدرت گذشته استبداديون را به تحريك وامي دارد .

كساني كه قدرت و ثروت نامشروع خود را از دست داده اند دست به طوطعه و تبليغات مسموم می زنند . از آزادی بدست آمده سو استفاده ميکنند . به هرج ومرج و ناامني دامن مي زنند . ذهنيت عوام را پريشان مي سازند . تا فضا را آشفته کنند و ورق را بجای اول باز گردانند . و چون در فضای دموکراسی شرايط برای تبليغ و فعاليت سياسی مساعد است اين کار به آسانی صورت ميگيرد . هنر دموكراسي در جذب دشمنان است و حفظ ياران .

فرانسه نخستين کشوری که با انقلاب کبير خود قدم در راه دموکراسی گذاشت . در مسير توسعه با مشکلات وفراز و نشيب هاي هولناك مواجه شد . بارها دموکراسی به خطر افتاد و مردم با فداکاری و جانفشانی از آن دفاع کردند . بسياري از آزادي خواهان فدا شدند تا دموکراسی قوام يافت .

باوجودي كه فرانسه امروزه قوي ترين دموكراسي جهان را دارد . معذالك گه گاه كه كشيشان پاي از گليمشان بيرون مي نهند و به عرصه سياست در مي آيند . فرياد اعتراض و اخطار مردم بلند مي شود كه مواظب باشيد استبداد ديني درحال تكوين است .

ای بسا ملت هائی که به آزادی موقت رسيدند ولي زود ازکفش بدادند . نمونه بارز آن را در كشور خودمان شاهد بوده ايم . جنبش مشروطه خواهي و سرانجام ناگوار آن تجربه تلخي است براي طبقه روشنفكر كه خواستار دموكراسي هستند .

دموكراسي نوپائي كه به بركت خون آزاديخواهان و مجاهدين بدست آمد ديري نپائيد . فرجام كارستارخان سردارملي يك تراژدي غم انگيزدر تاريخ ايران است . چندي نگذشت نهالهاي نوپاي دموكراسي توسط مرحوم رضا شاه قلع و قمع شدند . و استبدادي نوين بنياد شد . و بدتر ازهمه تير خلاصي بودكه در 28 مرداد بر پيكر نحيف آزادي وارد آمد . تاريخ دوران مشروطيت و اتفاقات پس از آن همه درس عبرت است .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
سلام علیکم ازاده خانم
من با اکثر نزدیک به جمع مطالب شما موافقم

ولی چناچه ان موارد یاد شده را نظر به تجمیع ان با دموکراسی باشد

به نظر میرسد شما مبحث دموکراسی را با خوی استکباری و هزمونی غرب جهت غارت وچپاول ملت

هی جهان سوم و عقب مانده که جهت منافع نامشروع خود حاضر به هر اقدامی جهت رسیدن

به ان منافع هستند را خلط نموده اید واین تفکر التقاطی بزرکترین ضربه به ریشه نو بنیاد ویا بهنر بکم

ریشه سست دموکراسی در بلاد جهان سومی میباشد زیرا که این تفکر به نوعی

ماکیاولیستی است که با تعاریف دموکراسی عجین شده است وحاصل ان معجونی است

که در این روزکار که معتویت و اخلاق دارد به سرعت در بین ملت ها و عوام وخصوصا روشنفکران

به جد روشنفکر جا باز کرده وحتی در کشورهای مترقی ودموکراتیکی مانند امریکا و انکلستان

معنویتی حاصل از بلوغ علمی دانشمندان که حتی در ازمایشکاهای تجربی خود وفیزیک کوانتم

اصالت مادی دنیا و جهان را مطرود ورد کرده اند .
به هیچ قیمتی نمینوان به خورد ملتها داد و
چکونه ما میخواهیم از ان دفاع ومردم وملتها را راضی به پذیرش ان کنیم

پس میطلبد که ما دموکراسی را منهای تعاریف حکومتکران اسنکباری " برای من به هر قیمتی "

تعریف و نهادینه کنیم




descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
باعرض سلام و احترام وبا تشكر از دقت نظر جنابعالي

ماهيت استعماري چيزي جدا از نظام دموكراسي است كه چندان ربطي به روش اداره كردن يك كشور ندارد . چشم داشت به منابع ديگر اقوام مختص كشورهاي غرب نيست . در طول تاريخ معمول بوده و هنوز هم كم و بيش وجود دارد . هر ملتي كه به خواب برود دارائي و ثروت او را ديگركشورهاي قدرتمند مي برند .
گاهي حمله اسكندر و مغول و گاهي حمله تازيان و در گذشته اي نه چندان دور حمله روسيه به شمال ايران و اروپاي شرقي . و اين ربطي به شيوه اداره مملكت استعمار گر كه دموكراسي باشد يا استبداد ندارد . شايد بتوان گفت شيوه زورگوئي آنان اندكي متفاوت است .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
اين است که گاهی اداره کردن يک کشور جز از راه استبداد ممکن نمي گردد . بمنطور درک بهتر خوب است شيوه زندگی دو پرنده را بررسی کنيم .

الف – يک قناری بدون آنکه خود بداند زندانی قفس است . و گله ای هم ندارد . چه کسی مي داند فريادهای او از سر دلتنگی است يا شور و شوق مستی . او وضع موجود را پذيرفته و به آن خو گرفته .

حال اگر کسی از سر د لسوزی او را از قفس رها کند . ادامه زندگی برايش دشوار می گردد . نه راه و رسم آزاد زيستن مي داند و نه ارزش آن را می شنا سد و نه می تواند از فضای آزاد درست استفاده كند .

با لهای او توان پرواز ندارد . يافتن آب و دانه . و ساختن آشيانه مشکل است و خطر صياد هر لحظه در کمين . سرانجام گرسنه و تشنه از پاي در مي آيد . و يا صيادي ديگر او را گرفته در قفس خواهد كرد . در هرحال آزادي براي او زيان آور است . و اين است سرنوشت ملتهاي استبداد زده جهان سومي .

ب – يک گنجشک آزاد ( وحشی ) را اگر در قفس کنيم هرچند همه امکانات برای او مهيا باشد . آرام و قرار نمی گيرد . بی تابی می کند . خود را بر در و ديوار قفس می کوبد و تا آنجا پيش می رود که خسته و افسرده پس از چند روز از پاي درمي آيد .

غذای آماده جای راحت امنيت قفس وهيچ چيز ديگر را با آزادی عوض نمی کند . زيرا طبيعت پرنده در فضای آزاد پرورده شده و با خوب و بد آن خو گرفته وعادت کرده .

شيوه پرواز مهارت لانه سازی يافتن غذا و تحمل گرما و سرما را در پناه آزادی آموخته و تجربه کرده . برای او آزادی معنای زندگی است . و از دست دادن آن يعنی مرگ و اين است حکايت ملتهای آزاد در جهان پيشرفته . مثالهاي فوق گوياي آن است که ملتهای اسير استبداد قابليت آزادی را ندارند و ملتهای آزاد تحمل استبداد را .

معروف است يکی از شاهان قاجار وقتی به اصفهان رفت . و از خربزه های شيرين گرگاو تناول فرمود . خوشش آمد. پس دستور داد تخم آن را بياورند و در باغ شاه آنروز تهران بکارند .

پس از مدتی بوته ببار نشست وخربزه را حضور شاه آوردند . اما به حس ذائقه طعم و شيرينی مطلوب را نيافت . علت پرسيد . کارشناسان گفتند به خا طر كيفيت آب زاينده رود است . شاه دستور داد چندتانکرآب از زاينده رود آوردند و دوباره کاشتند . بازهم کيفيت مطلوب به بار نيآمد .

اين بار گفتند اشکال در خاک است . و او دستور داد خاک را نيز به قدر لازم آوردند اما منظور برآورده نشد . بالاخره گفته شد که هوای اصفهان نيز لازم است . چون آوردن هوای اصفهان به تهران مقدور نبود ناچار به اين نتيجه رسيدند که خربوزه گرگاو فقط در اصفهان محصول مي دهد و نه در تهران .

بر اين اساس دموکراسی در هر کشوری محصول نمی دهد . بلكه ملتي آن را مي پذيرد كه با فرهنگش سازگار باشد . فرضا در اروپا مي توان به دموکراسی دست يافت اما در عراق مشکل است . همچنين پيشرفت و نوآوری در کشوری محصول ميدهد که شاخص هاي دموکراسی فراهم باشد . نه درسرزمين استبداد .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
اين بحث فلسفي درخور توجه است كه : آيا آگاهي مولد دموكراسي است يا دموكراسي مولد آگاهي . داستان پيدايش مرغ است و تخم مرغ . كه كدام برديگري مقدم بوده . چنانچه آگاهي مولد دموكراسي باشد پس چگونه آگاه شويم ؟ و اگر دموكراسي مولد آگاهي باشد چگونه به دموكراسي برسيم .

استبداد مروج جهل است و تيغ سانسور حجاب آگاهي . و اين تضادي است كه ملتهاي جهان سوم را در چرخه آگاهي و دموكراسي سرگردان ساخته . و گره كوري است در گشودن راه دموكرسي .

سئوال اساسي اين است که آيا برای ملتهای دربند استبداد راه نجاتی نيست ؟ شايد غيرممکن نباشد . اما به هرحال آسان نخواهد بود . در مثال فوق اگر بنا باشد پرنده محبوس روزی به آزادی دست بيابد . لازم است بتدريج ابعاد قفس بزرگتر شود . ابتدا به اندازه يک اتاق و سپس يک باغ و همينطور يک شهر و نهايتا به وسعت تمامی دنيا .

دموکراسی سهل و آسان و يک شبه بدست نمی آيد بلکه تحولي است كه بتدريج وگام به گام و با تمرين طي چندين مرحله به بار مي نشيند .

مرحله نخست آگاه شدن است از فساد استبداد و فوايدي كه دموكراسي مي تواند داشته باشد . آشنا شدن است با فرهنگ آزادي و آموختن قواعد دموكراسي و پرداختن به تمرين آزاد زيستن . شناختن حق و حقوق مخالفان و تحمل نظر ديگران . و نيز پيدان كردن جنبه و ظرفيت برخورداري از فضاي آزاد و در نهايت تسليم شدن است در برابر قانون . بدين منظور شايد بهتر آن باشد كه دموكراسي ابتدا در كانون خانواده تمرين شود .

آگاه شدن و آگاه كردن در نظام استبداد به علت سانسور شديد و حضور خبرچين بس دشوار مي نمايد . اما نا ممكن نيست . راههاي معدوي وجود دارد . شايد بتوان مفاسد استبداد را با ايما و اشاره . تشبيه و استعاره . مثال و تمثيل و طنز و لطيفه بيان كرد .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
آشنائي با فرهنگ دموكراسي نيز راههائي دارد . ازجمله باز كردن پنجره اي به سوي ماهواره به انگيزه آگاهي از اوضاع جهاني . تماشاي فيلم هايي از زندگي جوامع دموكراسي . مطالعه مكاتب فلسفي غرب . سير و سياحت به كشورهائي كه قبلا اين راه را رفته اند . برپائي تشكلهاي ورزشي صنفي و اجتماعي . و درصورت امكان بهره گيری از سخنوران و هنرمندان و فيلم سازان .

دو برادر بی فرهنگ از يك خانواده حرف يکديگر را نمي فهمند و سازش نمي كنند . اما دو بافرهنگ غريب از دوخانواده دورافتاده يکی از يونان و ديگری از چين . حرف يکديگر را می فهمند و تفاهم می کنند .

اي بسا هندو و ترك همزبان
اي بسا دو ترك چون بيگانگان

آگاهی ميتواند باورها ديدگاهها و خيلی از خصوصيات جامعه را تغيير دهد و فرهنگ عمومی را ارتقا بخشد تا راه بر دموكراسي هموارگردد . در فرهنگ دموکراسی نيازی نيست به اين که همه هم عقيده باشند . اما لازم است به عقيده يکديگر احترام بگذارند . خودخواهی و تنگ نظری جای خود رابه تواضع وبلندنظری بدهد و منطق جايگزين زور بشود .

دلايل قوی بايد و معنوی نه رگهای گردن به حجت قوی

پاسخ ها مودبانه و مرزبندي ها مشخص باشد . تفاوت اهانت و انتقاد . افترا و اتهام . آزادي و هرج و مرج بدرستي شناخته شود . راه حل معضلات از مسيرقانون بگذرد . از تعصبات قومي و ديني که منشا خشونت است پرهيز شود و عامل قداست که سد راه انتقاد است از ميان برود . زيرا قداست مي تواند پوششي باشد بر خطاي مسئولين .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
از مطالبتون جدا استفاده میکنم
ممنونم از شما

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
ضمن تشكر و قدرداني از دوست مشفق تقاضاي من اين است كه از نقد مطالب دريغ نفرماييد .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
هيچ ملتی به دموکراسی نخواهد رسيد مگر اينکه قبلا مفهوم آن را بداند . و پشتوانه های فرهنگی فراهم شده باشد . تبليغ و ترويج دموکراسی در ميان قشرهای مختلف رسالتی است بر دوش انديشمندان روشنفکران نويسندگان هنرمندان و دانشجويان . هرچند که راه ناهموار است و خطر همواره در کمين .

مرحله دوم - جانفشانی و پرداخت هزنيه است . آزادی مطاعي گرانبهاست و البته هيچ چيز گرانبهائي رايگان بدست نمي آيد . ملت هائي كه گام در راه آزادي گذاشتند . از جان شيرين گذشتند و به استقبال ضرب و شتم و زخم گلوله رفتند . داغ و درفش و تازيانه را پذيرفتند و از زندان و شكنجه و اعدام نهراسيدند . تا آنگاه كه از ذلت و زبوني رهائي يافتند . فداكاري و جانفشاني در راه آزادي موضوعي است كه شعرا در باره آن زياد گفته اند .

رسم و ره آزادی يا پيشه نبايد کرد
يا آنکه ز جانبازی انديشه نبايد کرد ( فرخی يزدی)

گر مرد رهی ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت

يك نمونه آزادي خواهي را در واقعه كربلا مي بينيم . كه در اين تراژدي حسين (ع) مرگ سرخ را بر زندگی اسارت بار ترجيح مي دهد .

نخست فلسفه شاه کربلا اين است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگين است
حسين مظهر آزادگی و آزادی است
خوشا کسی که چنينش مرام و آئين است
نه ظلم كن به كسي ني به زير ظلم برو
كه اين مرام حسين است و منطق دين است

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
گاهي هزينه آزادی چنان سنگين است که پرداخت آن از جانب يک حزب و يك گروه مقدور نمي گردد . لذا به مبارزات پي گير و فراگير محتاج است . عموم مردم بايد به حركت درآيند . و هركس سهمي ايفا كند . از آن جهت كه مزايای دموكراسي همگان را شامل ميگردد .

سياه پوستان آمريكا از ديرباز مورد تحقير و توهين سفيد پوستان بودند . سالها براي رفع تبعيض و داشتن حقوق برابر مبارزه كردند . هربار گروهي به خاك و خون افتادند . اما نا اميد نشدند . سرانجام منطق عدالت خواهي وجدان جامعه را بيدار نمود تا بدانها حقوق برابر دهد . به بركت اين مبارزات اكنون يك سياه پوست به بالاترين مقام اجرائي آمريكا دست يافته است .

ايرانيان باستان آزادگي را نشانه فرزانگي مي دانستند و تسليم به اسارت را نشانه فرومايگي . فرهنگ آزادي خواهي ايرانيان ريشه در فرهنگ باستان دارد . نمونه آن كاوه آهنگر است كه بر حاكميت ظلم مي شورد و پايه هاي سلطنت ضحاك را از ريشه برمي كند .

فرهنگ آزاد منشي را نيز در مشي فكري كورش بزرگ مي توان ديد . آنگاه كه بر سرزمين بابل دست مي يابد يهوديان اسير در زنجير را آزاد مي گذارد تا به سرزمين خويش باز گردند . به همين دليل نام كورش در كتاب عهد عتيق در نوزده آيه آمده و حتي در بعض آيات مورد ستايش قرار گرفته است .

آن روز كه ايرانيان به اسارت عربان در آمدند . بسياري تحمل اسارت نكردند . خطر مرگ به جان خريدند و اربابان عرب را از پاي در آوردند . حتي چند تن از خلفا به دست ايرانيان کشته شدند . گفته اند در گيرو دار قيام ابومسلم زنان ايراني ريش شوهران عرب خود را گرفته از خانه بيرون مي كشيدند تا تحويل سپاه ابومسلم دهند .

در گيرو دار مبارزه جا دارد . ازآزادي خواهان بخواهيم لختی درنگ كنند و صادقانه پاسخ دهند . آيا آزادي را براي خود و گروه خود مي خواهند ؟ يا براي همه ؟ پاسخ دهند كه در صبح آزادي با مخالفين خود چه خواهند كرد ؟ آيا متحدين ديروز را در قدرت فردا سهيم خواهند كرد ؟

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
با سلام تشکر از حسن نظر شما نسبت به اگاهی بخشی به

مقوله دموکراسی

ولی خانم ازاده به نظر من یکی از مقوله هایی که جهت رسیدن به دموکداسی وگذر به ان باید بیشتر مورد نوجه قرار گیرند

راین است که سازمان های غیر دولتی

NGO s

یا سازمان های تخصصی جامعهء مدنی می توانند ‏نقش یا مسوولیتی را که برای انان

در روند گذار به سوی دموکراسی برای رسیدن به مرحلهء ثبات محول ‏گردیده است ایفا نمایند.

چه که در جوامع چهان سومی گسترش اینها در مراحا گذد و اولی

میتوانند کمک شا یانی به این مهم داشته باشد

چونکه اینگونه سازمانها از جهنی با دولت و ملت ها بیشتر ین تامل را دارند وبهتر میتوتنند تاثیر گذار با شند


Last edited by hiran on Sat Aug 28, 2010 5:22 pm; edited 1 time in total

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
من تنها در مورد بخشی ازین سخنان نظرم را میگویم چون خیلی مباحث درش هست و باعث خستگی دوستان عزیز میشه.
دمکراسی هم یک شیوه برای اداره ی امور جامعه است که همانطور که بدرستی اشاره کرده اید ابتدا در قرن هفدهم در انگلستان نمود پیدا کرد. اینکه دمکراسی بر اساس رشد آگاهی نزد روشنفکران بوجود آمده و یا ابتدا ساختار اجتماعی تغییر یافته و سپس تفکر ویژه ی آن شکل گرفته بستگی خاص به نوع دمکراسی و تعریف آزادی دارد. مصلحین مذهبی اعم از نوع غربی آن تا شکل ایرانیش آزادی را امری فطری و خدادادی میدانند.لذا یک سر این زنجیر را به آسمان گره میزنند.طبیعتا شکل اداره ی جامعه در نزد آنان گرچه در اصطلاحات جدید پوشانیده شده باشد ،معطوف به سابقه ی تاریخی نوع اداره جامعه و اتوپیای مذهبی آنان است.آقای عبدالکریم سروش و موسوی و تعدادی دیگر از اندیشمندان و دمکراسی طلبان امروزی ازین دسته هستند. سوال اساسی در مقابل این نوع تفکر آنست که ما آزادی را به انسان میدهیم تا از او چه بسازیم ؟ انسان مدنی ؟ لیبرال ها که بخش رادیکال اصلاح طلبان هستند کعبه ی آمال خود را قانونمداری ، حفظ حقوق شهروندی ، جدای دین از حکومت میدانند . به این تعاریف هم نام آزادی و حقوق بشر میدهند . غافل ازینکه این نوع تفکر گرهی اصلی دارد که آن تعریف اولیه ی قانون است ف آزادی برای چه کسانی ؟ چگونه قانونی ؟ تعریف این آقایان از آزادی چه در شکل تفکر مسیحی و چه اسلامی عملا به نادیده گرفتن بخشی منتج میگردد که خواستار : نه آزادی مذهب ، بلکه آزادی در رهایی از مذهب هستند . اینجاست که تعاریف از آزادی و به طبع آن دمکراسی گوناگون میشود..
منتهی الیه نظرات اصلاح طلبان ما که گرچه متهم به لیبرالیسم هستند ، ولی واقعا از لیبرالیسم تنها پوسته ای با خود همراه داشته و در تعاریف سیاسی بیشتر متمایل به جناحهای راست رفورمیستی اند ،به تعریف لیبرالی از انسان یعنی انسان مدنی ختم شده و فراتر از آن نمی رود
ببخشید که وسط سخنانتان پارازیت ایجاد کردیم
3

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
با درود خدمت hiran

البته يكي از پيش شرط هاي حصول دموكراسي و دولت پايدار داشتن موسسات . نهادها. و تشكلهاي مستقل است . كه در واقع پايگاه دموكراسي به حساب مي آيند . در اين نوشتار هم چندبار به اهميت موسسات اشاره شده است .

شما در كشور هاي اروپا موسسات را ببينيد . موسسات صنعتي قديم و موسسات آموزشي قديم . چنانكه مي گويند دانشگاه آيدن برگ چند قرن و دانشگاه كمبريج بيش از 700 سال سابقه آموزشي دارند . اين موسسات مستقل در اروپا وجود داشتندو هنگام گذار به دموكراسي نقش خود را ايفا نمودند . اما در خيلي ازكشورهاي جهان سوم هنوز چنين موسساتي به وجود نيآمده .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
با درود خدمت شاهين


گرچه آزادي خواهي همانند دينداري نياز فطري بشر است . اما اين دو اگر نگوئيم در تضاد اما سازگاري هم ندارند . البته آزاد انديشان با دينداران كاري ندارند . اين دينداران هستند كه با آزاد انديشان كار دارند .

دموكراسي برخاسته از خردورزي است و دينداري برخاسته از باورهاي ذهني . خردگرا ابتدا تجربه مي كند تا به يقين برسد . اما ديندار ابتدا يقين مي كند و سعي دارد واقعيات را بايقين خود توجيه كند .

بعضي از روشنفكران ديني سعي دارند اين دو را با هم آشتي دهند . اما جز گمراه كردن راه به جائي نمي برند . روشنفكران ديني دو اشتباه را توامان انجام مي دهند . اول اينكه مي خواهند نظام دموكراسي را از دل دين استخراج كنند . دوم آنكه پاي در كفش روحانيت مي نهند . روحانيتي كه خود را متولي و ميراث دار دين مي داند . و طبيعي است در اين هر دو بازي بازنده اند . اين است كه بعد از يك عمر تلاش سرانجام تاب مقاومت نيآورده به كشورهاي دموكراسي غرب مي گريزند . و اين واقعيت در مورد اكثر آنها مصداق دارد . از جمله دكتر شريعتي . دكترسروش . دكتر كديور و غيره .

بهترين راه آشتي اين است كه بگوئيم دين از سياست جدا باشد . تا هر فرد بتواند بقدر تنوع طبع وذائقه از هركدام بهره گيرد . دو عامل دين و آزادي در ادوار تاريخ كشمكش بي انتها داشته اند كه در حوصله اين بحث نمي گنجد .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
بله خانم ازاده منظور من این است که ما در کشورهای جهان سومی

باید اینگونه موسسات و وسازمانهای تخصصی در حوضه های مدنی گسترش دهیم


واین را لازمه ای جهت گذر به دموکراسی بدونیم و در چهت گسترش و

تهادینه کردن انها در میان مردم وچامعه راهکار های مفیدی را با کمک و تجربه های دول


دموکراتیک پیدا واراییه دهیم و شکوفایی اینگونه موسسات و سازمانهای مدنی را

در جامعه اولویت بخشیم

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
مدعيان آزادي خواهي عموما سابقه خوبي بر جاي نگذاشتند . كه اسباب اطمينان خاطر گردد به عهد و پيمان وفا نكردند و به قول و قرار وقعي ننهادند . به آزاد انديشان پشت پا زدند و به متحدين خود سهمي وانگذاشتند . بلكه آزادي را براي خود و اميال خود خواستند . و در نهايت استبداد نويني به كمك هم فكران بنياد كردند سخت تر از استبداد قبل .

اي بسا رهبراني كه ارزيابي درستي از اوضاع جامعه نداشتند . برنامه ريزي . سازماندهي و موضع گيري صحيح نكردند . و رهنمود مفيدي نداند . در بزنگاه تاريخ از جان هواداران مايه گذاشتند و به خارج گريختند .

و نيز رهبراني كه شعار وحدت دادند تا قدرت را در انحصار بگيرند . جنبه تقدس به خود گرفتند تا از انتقاد مبرا بمانند . از نيروي رقيبان بهنگام سختي بهره گرفتند و در فراغت پايمالشان كردند . نوع حكومت را اعلام نكردند تا در واپسين روز برمردم تحميل نمايند .

جامعه اي كه آگاهي كسب نكرده . رهبرفكري و ملي باتدبير ندارد . در هر تحولي آسيب پذير است . با وجود اين مسائل همواره عقل و عاطفه آدمي را به هواداري از جنبش آزادي فرا مي خواندكه ناگزير بايد به آن پاسخ دهد گرچه مخاطره آميز است . اما بايد به شدت مراقب بود .

مراقب بود تا به بهانه اتحاد زبان انتقاد بسته نشود و رهبران آزادي جنبه قداست به خود نگيرند . مراقب بود تا قدرت رهبران همواره در كنترل نهادهاي مردمي باقي بماند . مراقب بود اهدافي در پشت پرده نهان نباشد تا ساده دلان قرباني طمع شوم قدرت طلبان شوند .

و بالاخره مراقب بود تا با شعار حزب فقط حزب فلان سيستم تك حزبي بوجود نيآيد . و اقتدارگرايان قدرت را قبضه نكنند . طبقه تحصيلكرده بايد در همه حال هشيار و بيدار و مراقب بماند . كه اگر توان اصلاح مسير ندارد . خود آلت دست قرار نگيرد .

روشنفكراني كه پاي در ميدان دموكراسي مي گذارند . بايد وجه تمايز قدرت طلبي و آزاديخواهي را بدانند . هويت اقتدارگرايان و سياست بازان ورشكسته را بشناسند . ترفندهاي استبداد را كشف و با افشاگري خنثي نمايند . از لابلاي شعارها اهداف سياستمداران را دريابند .و به مردم بنمايانند كدام تشنه قدرت اند و كدام شيفته خدمت .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
مونتسكيو (1689-1755) فيلسوف فرانسوي . هدف از دموكراسي را تامين آزاديهاي فردي مي داند . نه به اين معنا كه فرد هرآنچه دلش خواست انجام دهد . مونتسكيو اولين شخصي بود كه قوه قضائيه را به دو قوه مقننه و مجريه افزود . در واقع قوه قضائيه را از مجريه جدا نمود .

ايالات متحده آمريكا نخستين كشوري بود كه فرضيه تفكيك قواي اين فيلسوف فرانسوي را در تدوين قانون اساسي سال 1787 خود بكار بست و امروز بطور نسبي يكي از دموكرات ترين كشورهاي جهان است .

روسو (1712-1778) معتفد است وقتي حاكميت كشور در دست همه مردم يا اكثريت آنها باشد . حكومت را دموكراسي گويند . او معتقد است جوامع صنعتي مستعد نظام دموكراسي هستند و جوامع كشاورزي مستعد حكومت سلطنتي مي باشد .

جيمزاستوارت ميل (1773-1826) فيلسوف اسكاتلندي مي گويد. حكومت عبارت است از اتحاد و همكاري ضعيف بر ضد قوي .

جان استوارت ميل (1806-1873) فرزند بزرگ جيمز ميل در كتاب خود به نام آزادي مي گويد . كل بشريت حق ندارد دهان يك فرد معترض را ببندد و او را از اظهار نظر و عقيده باز دارد . در غير اين صورت بشر از عقايد و نظرات جديد آشنا نخواهد شد . او آزادي بيان را مهم تراز تمام آزادي ها مي داند .

كارل ماركس (1818-1883) فيلسوف سياسي و اقتصادي آلمان كتابي دارد تحت عنوان كاپيتال يا سرمايه كه بعد توسط همكارش فردريك انگليس (1820-1889) تكميل شد . او مي گويد . دموكراسي سياسي به تنهائي نمي تواند آزادي حقيقي باشد . مگر آنكه مسائل اقتصادي را در بربگيرد . وي دموكراسي اقتصادي را مقدم بر دموكراسي سياسي مي داند .

descriptionدموكراسي و موانع پيش رو EmptyRe: دموكراسي و موانع پيش رو

more_horiz
لنين (1870-1924) ديكتاتوري پرولتاريا (كارگري)را دموكراسي كامل مي داند . كه در آن دموكراسي اقتصادي يك انظباط سخت و آهنين براي كل مردم ايجاد مي كند .

تروتسكي (1877-1940) هم مخالف دموكراسي ليبراليستي است . او در كتاب ديكتاتوري در مقابل دموكراسي مي نويسد . ما با يك فلسفه نوين اجتماعي به نام كمونيسم سروكار داريم . و دموكراسي پارلماني را مردود مي شماريم .

كائوتسكي (1918) در كتاب ديكتاتوري پرولتاريا گفته است . به نظر ما سوسياليسم (دموكراسي اقتصادي ) بدون دموكراسي سياسي غيرقابل تصور است .

هارولد ژوزف لاسكي (1893-1948) فيلسوف انگليسي دموكراسي را به دو دسته تقسيم مي كند . دموكراسي سياسي كه نمونه بارز آن را آمريكا و انگليس هستند . و دموكراسي اقتصادي كه نمونه آن اتحاد جماهير شوروي سابق مي داند .
وقتي هر دو دموكراسي سياسي و اقتصادي دريك جامعه جمع گردد . آنگاه دموكراسي كامل خواهيم داشت .

برتراندراسل (1923) فيلسوف معروف انگليسي معاصر در كتاب (آينده تمدن صنعتي) از دموكراسي طرفداري مي كند .

با اين باور كه بايد به دسته ها و گروههاي سياسي استقلال داد تا دموكراسي به حالت اعتدال درآيد . دستگاههاي اداري و دولتي بايد هميشه تحت كنترل و نظارت مردم باشند. و حق قدرت بگيرد .

رابرت موريسون (1930) مي گويد دموكراسي نوعي حكومت است كه از ابتداي تاريخ وجود داشته ولي هنوز به حد كمال نرسيده است . رشد و توسعه دموكراسي تدريجي است و شرط آن زمينه مناسب اجتماعي است .

بنابراين تقليد يك زمامدار از كشورهاي دموكراسي ويا تغييرناگهاني حاكميت به سمت دموكراسي واقعي ناممكن است .

جان ديووي (1930) فيلسوف آمريكائي مي گويد با وجود علم به نقايص دموكراسي بايد آن را پذيرفت . زيرا اگر پرورش فكري اجتماعي و سياسي افراد باشد . تنها در حكومت دموكراسي امكان پذيراست .

والترليپ من (1930) نويسنده آمريكائي مي گويد . دموكراسي يك مكانيسم است كه حتي المقدور با اراده اجتماعي مردم منطبق باشد . زيرا هرچه كنترل حكومت بيشتر باشد . آسايش مردم كمتر خواهد بود .

كارل ريمون پوپر(1902-1994) متفكر و جلامعه شناس معاصر مي گويد . رژيمي مشروعيت دارد كه با انتخاب مردم سركار آمده باشد . و مردم هرزمان كه خواستند بتوانند با روشهاي مسالمت آميز آن را تغيير دهند .

فرانسيس فوكوياما (1989) نظريه پرداز محافظه كار غرب با گرفتن ايده ازهگل در كتاب ( درپايان تاريخ 1989) و در اثر ديگر خود (پايان تاريخ و آخرين انسان 1992)جهاني شدن ليبرال دموكراسي غربي را آخرين راه حل حكومتهاي آينده دنيا دانسته است . و با دانيل بل جامعه شناس آمريكائي (1960)در اين زمينه هم عقيده است كه پايان دوره حكومتهاي ايدئولوژيك نزديك است . اين نظريات وقتي عنوان شد كه هنوز حكومت شوروي سوسياليستي پابرجا بود.

در مشرق زمين و به ويژه در كشورهاي اسلامي كمتر در باره فلسفه سياسي مطلب نوشته شده است . چون هميشه اراده و خواست زمامدار بالاتر از قانون و خواست مردم بوده است .

تنها ابونصر فارابي بوده كه در قرن سوم هجري فلسفه خود را در كتاب انديشه هاي اهل مدينه فاضله در زمينه نوع حكومت ارادئه كرده است .


privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply