با تو همه رنگ های این سرزمین را آشنا می بینم.

با تو همه رنگ های این سرزمین مرا نوازش می کند.

با تو آهوان این صحرا دوستان هم بازی من اند.

با تو زمین، گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند.

با تو دریا با من مهربانی می کند.

با تو سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه می زند.

با تو نسیم، هر لحظه گیسوانم را شانه می کند.

با تو من با بهار می رویم.

با تو من در عطر یاس ها پخش می شوم.

با تو من در هر شکوفه می شکفم.

با تو من در طلوع، لبخند می زنم.

در هر تندر، فریاد شوق می کشم.

در حلقوم مرغان عاشق می خوانم.

در غلغل چشمه ها می خندم.

در نای جویباران زمزمه می کنم.

با تو من در روح طبیعت پنهانم.

با تو من بودن را،زندگی را،شوق را،عشق را،زیبایی را،

مهربانیِ پاک خداوندی را می نوشم.

-دکتر شریعتی-