سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان
آنچه در تاریخ ملل خوانده و شنیدهایم، در همۀ موارد حکم بر این است که ملت غالب نفوذ معنوی خود را بر ملت مغلوب تحمیل میکند و خواه ناخواه ملت مغلوب، تحت تأثیر سنن و زبان ملت غالب قرار میگیرد. ولی در مورد ایران، آن هم زمان شاهنشاهی هخامنشی، این اصل وارونه عمل میشود! یعنی شاهنشاهی هخامنشی پس از این که بزرگترین شاهنشاهی جهان را به وجود میآورد و در این شاهنشاهی صدها ملت وجود دارد و دهها زبان تکلم میشود، ولی این شاهنشاهی عظیم و نیرومند، با توجه به این که پادشاهان این شاهنشاهی همه به کرات گفتهاند که ایرانی، آریایی و پارسی هستند، زبان ملی خودشان را بر خلاف همۀ موازین عقلی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از دست میدهند و تحت تابعیت زبان مجعولی که در بازار بابل رایج بوده قرار میگیرند و زبان دربار، دولت و ملت خود را زبان آرامی که سامی و عبری است قرار میدهند؟!
البته چنین فرضیهای تنها در یک مورد مصداق پیدا میکند وآن هنگامی است که محقق میخواهد و آرزو دارد که همۀ مردم جهان را با یک خط و یک زبان که متعلق به سامینژادان است به سخن گفتن و نوشتن وادارد وگرنه هیچ منطق و عقل سلیمی نمیتواند این فرضیۀ سخیف را بپذیرد که کوروش، داریوش و خشایارشا زبان مادری خود را از دست داده و به زبان مجهولی از قومی بیگانه سخن میگفته و مهمتر از همه این که در رواج و نشر این زبان بیگانه در سراسرکشور شاهنشاهی ایران، مجاهدت و کوشش کردهاند! اصطلاح زبان آرامی برای مردم سرزمین ایران در دورۀ هخامنشی یک اصطلاح ساختگی و مغرضانه است و با هیچ دلیل، منطق و برهانی جور در نمیآید. خط نامیده شده به نام آرامی در زمان داریوش نبوده بلکه پیش از کوروش هم در ایران رایج بوده است.
خط آریایی پیش از کوروش، به وسیلۀ مادها در سرزمین سامینژادان پس از تصرف دولت آشور به وسیلۀ فرورتیش رواج گرفت. خط آریایی چون تنها خط الفبایی برای نوشتن با قلم مو و رنگ بر روی پوست و یا پاپیروس بوده است، مورد استقبال همۀ ملل همجوار ایران قرار گرفته و بر خلاف نظر کسانی که معتقدند چون با این خط لهجۀ عبری آرامی هم نوشته شده، این خط آرامی است و یا هر چه با این خط نوشته شده باشد آرامی است، می گوییم نه تنها با این خط کتیبههایی به زبانهای خوزی، انشانی، پارسی، هندی و قبطی به دست آمده، بلکه حتا به زبان یونانی هم کتیبه در دست است. پس چگونه باید باور داشت که هر نوشتهای که به این خط باشد به زبان آرامی است؟!
خط و زبان دو موضوع و دو مورد جداگانه هستند و به هیچ وجه زبان تابع خط نیست ولی جای تأسف است که خاورشناسان این نکته را دربارۀ زبان آرامی مورد نظر قرار نداده و همه جا زبان را تابع خط به اصطلاح آرامی می دانند. بر طبق دو سند مسلم و غیر قابل تردید از زمان داریوش، نام این خط آریایی بوده و نه آرامی. به استناد سنگ نوشتۀ داریوش بزرگ در بغستان (بیستون) در بند بیست از ستون چهارم که به زبان پارسی است مینویسد:
"داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این خط من است که من کردم. به جز این، به زبان و خط آریایی هم روی لوح و هم روی چرم نوشته شده. جز آن، پیکر خود را هم بساختم و جز آن، تبارنامۀ خود را نوشتم. در پیش من این نوشته خوانده شد. پس از آن، من این نوشتهها را همه جا در میان کشورها فرستادم."
سند دیگری، خوشبختانه نوشتۀ بغستان را تأیید میکند و راه هر گونه مغلطه و سفسطه را برای معاندان و مخالفان میبندد و آن کتیبهای است که در جزیرة الفیل مصر یافت شده و این کتیبه هم رونوشت کتیبۀ بغستان است. این دو سندکتبی برای ما ایرانیان، سندی مقدس و معتبر است و به استناد این دو سند از داریوش بزرگ، ما خطی را که دیگران به جعل و تزویر، آرامی خواندهاند، آریایی میخوا نیم و آرامی خواندن این خط را خیانت به تاریخ و فرهنگ ایران میدانیم.
یهودان پس از آمدن به ایران با خط تحریری آریایی آشنا شدند و آموختند و نام آن را بعدها از آریایی به آرامی تبدیل کرده اند. آنها می گویند که آرامیها فرزندان آرام ،فرزند سام بودند و کلدانیان از آنان این خط را آموختند و سپس خط عبری را از آن مشتق ساختند. با خواندن این همه پیچ و خم در کلام، در می یابیم مقصود این است که خط، ابداع و اختراع قوم یهود است و بسیاری از محققان ساده لوح نیز این جعلیات را پذیرفتهاند و بدون تعمق و تحقیق در نوشتههایشان به کار میبرند. باید توجه داشت ۵۵٠٠ سال پیش از این که در ایران آثار خط میخی به دست آمده است، این دولت، حکومت و مردم مجعول آرامی کجا بودهاند و چه میکردهاند؟!
به اعتراف و اذعان همۀ متخصصان زبانشناسی و خط، خط دین دبیره یا اوستایی، کاملترین و آسانترین خط فونتیک است که تا کنون در جهان اختراع شده و با این خط میتوان همۀ زبانهای جهان را با اصوات بیانی، لهجهای و حلقی آن زبانها نوشت و همان گونه خواند. چگونه است که ملتی با این استعداد و قریحۀ ابداع و اختراع، از پدید آوردن خط دیگر درمانده و خط ملت و قوم یهود را برای تحریر مکاتبات و فرمانهای خود برگزیده باشد؟! ملتی که در دورۀ اشکانیان و ساسانیان نزدیک به چهل گونه خط داشته و در این دوران، هیچ یک از ملتهای جهان جز یک گونه خط که آن را هم از ایرانیان به عاریت گرفته بودند، نداشتهاند، آیا قابل قبول و عاقلانه است که باور کنیم یک گونه خط را از قوم سامی (یهود) اخذ کرده باشد؟!
الفبای ایرانی در آغاز به صورت ابجد مردف بوده است و خط لاتین هم که مأخوذ از خطوط کهن ایرانیست، هنوز بر همان ردیف ابجد و هوز استوار است. تغییر شکل الفبای ایرانی به صورت کنونی، پس از اسلام روی داد و آن چنین بود که شعوبیه ایرانی برای تسهیل در فراگیری الفبا کوشیدند و حروف همسان را از نظر صورت و ردیف صوتی در کنار هم قرار دادند تا برای نوآموزان، فراگیری آن آسان باشد و نامش را الفبای پیرآموز گذاشتند.
اعراب خط نداشتهاند و خطی که از حمیر و انبار به عربستان رفته و در زمان ظهور اسلام نشر یافته است، خط عربی نیست بلکه زبان عربی به این خط نوشته میشده است. و چون آثار مخطوط در قرون اولیه اسلامی و پس از آن، به زبان عربی نوشته میشد، خطی که با آن، زبان عربی ثبت می گردید، به نام خط عربی مشهور گردید. خطی که امروز زبان فارسی با آن نوشته میشود و یا در هند و پاکستان متداول و مرسوم است و در سابق در کشور عثمانی نیز رواج داشته است، خط عربی نیست بلکه این خط که از انبار به نجد عربستان رفته یکی از خطوط متداول ایرانی بوده که با تحولاتی برای نوشتن زبان عربی به کار رفته است.
رکنالدین همایون فرخ
البته چنین فرضیهای تنها در یک مورد مصداق پیدا میکند وآن هنگامی است که محقق میخواهد و آرزو دارد که همۀ مردم جهان را با یک خط و یک زبان که متعلق به سامینژادان است به سخن گفتن و نوشتن وادارد وگرنه هیچ منطق و عقل سلیمی نمیتواند این فرضیۀ سخیف را بپذیرد که کوروش، داریوش و خشایارشا زبان مادری خود را از دست داده و به زبان مجهولی از قومی بیگانه سخن میگفته و مهمتر از همه این که در رواج و نشر این زبان بیگانه در سراسرکشور شاهنشاهی ایران، مجاهدت و کوشش کردهاند! اصطلاح زبان آرامی برای مردم سرزمین ایران در دورۀ هخامنشی یک اصطلاح ساختگی و مغرضانه است و با هیچ دلیل، منطق و برهانی جور در نمیآید. خط نامیده شده به نام آرامی در زمان داریوش نبوده بلکه پیش از کوروش هم در ایران رایج بوده است.
خط آریایی پیش از کوروش، به وسیلۀ مادها در سرزمین سامینژادان پس از تصرف دولت آشور به وسیلۀ فرورتیش رواج گرفت. خط آریایی چون تنها خط الفبایی برای نوشتن با قلم مو و رنگ بر روی پوست و یا پاپیروس بوده است، مورد استقبال همۀ ملل همجوار ایران قرار گرفته و بر خلاف نظر کسانی که معتقدند چون با این خط لهجۀ عبری آرامی هم نوشته شده، این خط آرامی است و یا هر چه با این خط نوشته شده باشد آرامی است، می گوییم نه تنها با این خط کتیبههایی به زبانهای خوزی، انشانی، پارسی، هندی و قبطی به دست آمده، بلکه حتا به زبان یونانی هم کتیبه در دست است. پس چگونه باید باور داشت که هر نوشتهای که به این خط باشد به زبان آرامی است؟!
خط و زبان دو موضوع و دو مورد جداگانه هستند و به هیچ وجه زبان تابع خط نیست ولی جای تأسف است که خاورشناسان این نکته را دربارۀ زبان آرامی مورد نظر قرار نداده و همه جا زبان را تابع خط به اصطلاح آرامی می دانند. بر طبق دو سند مسلم و غیر قابل تردید از زمان داریوش، نام این خط آریایی بوده و نه آرامی. به استناد سنگ نوشتۀ داریوش بزرگ در بغستان (بیستون) در بند بیست از ستون چهارم که به زبان پارسی است مینویسد:
"داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این خط من است که من کردم. به جز این، به زبان و خط آریایی هم روی لوح و هم روی چرم نوشته شده. جز آن، پیکر خود را هم بساختم و جز آن، تبارنامۀ خود را نوشتم. در پیش من این نوشته خوانده شد. پس از آن، من این نوشتهها را همه جا در میان کشورها فرستادم."
سند دیگری، خوشبختانه نوشتۀ بغستان را تأیید میکند و راه هر گونه مغلطه و سفسطه را برای معاندان و مخالفان میبندد و آن کتیبهای است که در جزیرة الفیل مصر یافت شده و این کتیبه هم رونوشت کتیبۀ بغستان است. این دو سندکتبی برای ما ایرانیان، سندی مقدس و معتبر است و به استناد این دو سند از داریوش بزرگ، ما خطی را که دیگران به جعل و تزویر، آرامی خواندهاند، آریایی میخوا نیم و آرامی خواندن این خط را خیانت به تاریخ و فرهنگ ایران میدانیم.
یهودان پس از آمدن به ایران با خط تحریری آریایی آشنا شدند و آموختند و نام آن را بعدها از آریایی به آرامی تبدیل کرده اند. آنها می گویند که آرامیها فرزندان آرام ،فرزند سام بودند و کلدانیان از آنان این خط را آموختند و سپس خط عبری را از آن مشتق ساختند. با خواندن این همه پیچ و خم در کلام، در می یابیم مقصود این است که خط، ابداع و اختراع قوم یهود است و بسیاری از محققان ساده لوح نیز این جعلیات را پذیرفتهاند و بدون تعمق و تحقیق در نوشتههایشان به کار میبرند. باید توجه داشت ۵۵٠٠ سال پیش از این که در ایران آثار خط میخی به دست آمده است، این دولت، حکومت و مردم مجعول آرامی کجا بودهاند و چه میکردهاند؟!
به اعتراف و اذعان همۀ متخصصان زبانشناسی و خط، خط دین دبیره یا اوستایی، کاملترین و آسانترین خط فونتیک است که تا کنون در جهان اختراع شده و با این خط میتوان همۀ زبانهای جهان را با اصوات بیانی، لهجهای و حلقی آن زبانها نوشت و همان گونه خواند. چگونه است که ملتی با این استعداد و قریحۀ ابداع و اختراع، از پدید آوردن خط دیگر درمانده و خط ملت و قوم یهود را برای تحریر مکاتبات و فرمانهای خود برگزیده باشد؟! ملتی که در دورۀ اشکانیان و ساسانیان نزدیک به چهل گونه خط داشته و در این دوران، هیچ یک از ملتهای جهان جز یک گونه خط که آن را هم از ایرانیان به عاریت گرفته بودند، نداشتهاند، آیا قابل قبول و عاقلانه است که باور کنیم یک گونه خط را از قوم سامی (یهود) اخذ کرده باشد؟!
الفبای ایرانی در آغاز به صورت ابجد مردف بوده است و خط لاتین هم که مأخوذ از خطوط کهن ایرانیست، هنوز بر همان ردیف ابجد و هوز استوار است. تغییر شکل الفبای ایرانی به صورت کنونی، پس از اسلام روی داد و آن چنین بود که شعوبیه ایرانی برای تسهیل در فراگیری الفبا کوشیدند و حروف همسان را از نظر صورت و ردیف صوتی در کنار هم قرار دادند تا برای نوآموزان، فراگیری آن آسان باشد و نامش را الفبای پیرآموز گذاشتند.
اعراب خط نداشتهاند و خطی که از حمیر و انبار به عربستان رفته و در زمان ظهور اسلام نشر یافته است، خط عربی نیست بلکه زبان عربی به این خط نوشته میشده است. و چون آثار مخطوط در قرون اولیه اسلامی و پس از آن، به زبان عربی نوشته میشد، خطی که با آن، زبان عربی ثبت می گردید، به نام خط عربی مشهور گردید. خطی که امروز زبان فارسی با آن نوشته میشود و یا در هند و پاکستان متداول و مرسوم است و در سابق در کشور عثمانی نیز رواج داشته است، خط عربی نیست بلکه این خط که از انبار به نجد عربستان رفته یکی از خطوط متداول ایرانی بوده که با تحولاتی برای نوشتن زبان عربی به کار رفته است.
رکنالدین همایون فرخ
Last edited by HrRo on Wed Jul 28, 2010 1:02 pm; edited 1 time in total (Reason for editing : افزودن نام نویسنده)