یه نفر از کرج داره میره تهران ، یه پشه مرتبا" ویز ویز می کنه و از سروکله ش بالا میره ، طرف خیلی تلاش می کنه پشه هه رو بگیره اما موفق نمیشه ، نزدیکای تهران بالاخره بر پشه ی نابکار غلبه می کنه و می گیرتش ، بعد یه بالشو می کنه ، از شیشه ی ماشین اونو میندازه بیرون و میگه : لامصب ، حالا سزات اینه تا کرج یه کتی برگردی !!