Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionعشقت سراب شد، من تشنه در کویر Emptyعشقت سراب شد، من تشنه در کویر

more_horiz
شبگرد بودم و


دیدم نشسته ای،معصوم و بی صدا ،در گوشه ای غریب

در قلب کوچکت، غم لانه کرده بود

بغضت دل مرا ویرانه کرده بود

کردی به من نظر،گفتی که خسته ام، با خود مرا ببر

من مات جلوه ات، بر دوش بردمت ،تا آفتاب صبح،تا گرمی سحر

گفتی که همرهی با من در این سفر ،تا واپسین نفس

افسوس و صد دریغ

تنهادروغ بود، آن وعده های پوچ،رفتی چو صبح شد ،با تک اشاره ای ، ای نیمه ره رفیق

من در تمام راه سرمست بودم از عطر حضور تو

خرم ز بودنت،روشن ز نور تو

در موج زلف تو ماندم ولی اسیر

عشقت سراب شد، من تشنه در کویر

descriptionعشقت سراب شد، من تشنه در کویر Emptyبر سر عشق چه آمد؟

more_horiz
غروب سرد پاییز ،شبهای بی ستاره

ثانیه های مرده ،چشمهای بی اشاره

سجاده های خالی ، مناجات خیالی

این انتهای عشقه،گریه بی بهانه

درهای قفل و بسته،آینه ها شکسته

انقدر از عشق نوشتیم که دستا پینه بسته

....

اتاق تنگ و تاریک ، شراب ناب شیراز

زخم عمیق و کهنه، یه سینه پر از راز

دردابدون مرهم ، رازا بدون محرم

مداد نوک شکسته ،فکر و خیال درهم

چی شد کجا رسیدیم؟ از زندگی چی دیدیم؟

چه فایده بال پرواز؟ما آسمون ندیدیم

....

سینه م لبریز درده، کاشکی میشد برگرده

چقد دلم گرفته ،یکی گفت دیگه رفته، یکی گفت دیگه رفته
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply